یپوماتیک چیست LIPOMATIC
بیشترین سوالات در لیپوماتیک بر این نکته متمرکز است که لیپوماتیک چیست ، عوارض لیپوماتیک چیست و همچنین اینکه برتریهای این روش نسبت به روشهای گذشته چیست . لیپوماتیک در حقیقت یک نوع دستگاه ساکشن پیشرفته برای تخلیه چربیهای موضعی زیر پوست می باشد. تکنولوژی بکار گرفته شده در این ابزار بقدری دقیق و فوق العاده عمل می کند که کاملا آنرا از لیپوساکشن متمایز می سازد. همچنین برتری این دستگاه بر لیزر لیپولیز هم در حین عمل برای جراح و هم در نتایج عمل برای بیمار کاملا مشهود می باشد.
لیپوماتیک Lipomatic با استفاده از امواج اینفراسونیک و ارتعاش (Vibration) و نوسان ثابت حول محوری (Nutation) سلولهای چربی را از محل اتصالات آنها به یکدیگر جدا می سازد و بدون اینکه منجر به تخریب سلولهای چربی گردد، سلولهای بافت چربی را سالم از زیر پوست با عمل ساکشن خارج می نماید. به همین دلیل از سلولهای خارج شده چربی توسط این تکنیک می توان مجددا بعنوان فیلر برای حجیم سازی گونه و صورت و یا سایر اعضاء استفاده نمود. قابل ذکر است که این چربی بمراتب دارای دوام بیشتر و تورم کمتر پس از تزریق بعنوان فیلر می باشد و نسبت به چربی کشیده شده توسط ساکشن برای حجیم سازی بسیار سالمتر (Intact) است.
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
همانطور که گفتیم تصمیم گیری در خصوص جراحی بینی یک تصمیم کاملا شخصی است و خود فرد باید به این نتیجه برسد. و عوارض و خطرات عمل را نیز بسنجد.
خطرات جراحی بینی عبارتند از:
ریسک بیهوشی خطر عفونت درمان ضعیف زخم تغییر در احساس پوست (بی حسی یا درد) تنفس دشوار ظاهر ناخوشایند بینی تغییر رنگ پوست و تورم احتمال جراحی ثانویه اما تمام این ها عوارض و خطرات احتمالی جراحی می باشند. و در صورتیکه شما به جراح حاذقی مراجعه کنید خطرات را تا حد زیادی کم کرده اید.
شرایط سنی برای انجام عمل رینوپلاستی چیست؟ در جراحی بینی محدودیت سنی مشخصی وجود دارد و توصیه میشود قبل از سن تعیین شده این عمل انجام نشود چراکه میتواند مشکلاتی را برای افراد به همراه داشته باشد. توصیه بر این است که دختران و پسرانی که کاندیدای عمل جراحی بینی هستند بعد از پایان سن بلوغ این کار را انجام دهند. اغلب دختران در پایان ۱۶سالگی و پسرها در پایان ۱۸سالگی به بلوغ کامل رسیدهاند و میتوانند تحت عمل رینوپلاستی قرار گیرند. از طرف دیگر امروزه تعداد قابلتوجهی از متقاضیان رینوپلاستی افراد بالای ۴۰سال هستند. درمورد این دسته از کاندیداها با این شرایط سنی باید بگوییم که چنانچه وضعیت عمومی و سلامت فرد خوب باشد هیچوقت برای رینوپلاستی دیر نیست.
جراحی باز و بسته برای عمل رینوپلاستی چه تفاوتی با هم دارند؟ همانطور که میدانید جراحی بینی به دو صورت باز و بسته انجام میشود که هرکدام از این روشها بنا به شرایطی انجام میشوند. روش باز به روشی گفته میشود که بین سوراخهای بینی یک برش ظریف میزنیم که در این حالت پوست بهراحتی از روی بینی بلند میشود، اما در روش بسته برشهایی از داخل بینی زده میشود. با این حال در هر دو روش پوست از اسکلت بینی جدا میشود چراکه برای دسترسی به اسکلت بینی این کار لازم است. با این حال هر یک از روشها، مزیتها و معایبی را به همراه دارند. بهعنوان مثال در جراحی باز دید پزشک بهتر است و راحتتر میتواند تغییرات لازم را انجام دهد در صورتی که در جراحی بسته این امکان بهراحتی وجود ندارد اما در مقابل بعد از عمل ترمیمها سریعتر و راحتتر انجام میشوند و حتی میتوان گفت برعکس روش باز خبری از جای زخم نیست. با این حال روش باز بیشتر انجام میشود اما اگر فردی نخواهد جای زخم برایش باقی بماند، از روش بسته استفاده میشود. بهطور کلی میتوان گفت:
مزیت روش بسته در این است که:
برش پوستی در ناحیه کلوملا را ندارد. زمان عمل کوتاهتر است. تورم بعد از عمل بینی کمتر است. مزیتهای روش باز:
دید بهتر جراح توانایی برای انجام عمل در بینیهای مشکل سهولت در گذاشتن گرافتهای غضروفی و استخوانی یا پروتزها اما باید به این نکته اشاره کنیم که برخیها فکر میکنند اگر کنارههای بینیشان بخیه خورده باشد، به این معناست که از روش باز استفاده شده است؛ در صورتی که برای اصلاح پرههای بینی در هر روش (چه باز، چه بسته) ممکن است نیاز به ایجاد برش در این ناحیه باشد. اصولا اگر اشکالات بینی خفیف و محدود به برجستگی (قوز) استخوانی/غضروفی باشد و سر بینی نیاز به اقدام محدود داشته باشد، روش بسته ارجح است، ولی در جراحیهای ترمیمی (عمل بار دوم)، دفرمیتیهای ناشی از ضربه، اشکالات و غیر قرینگیهای سر بینی، اشکالات مادرزادی بینی (بینی/لبشکری) روش باز اولویت دارد. در جراحی بینیهای گوشتی از آنجا که جهت فرم گرفتن غضروفهای ضعیف موجود غالبا نیاز به تقویت و بازسازی وجود دارد روش باز شاید مناسبتر باشد.
نتیجه جراحی بینی، آیا مشخص است؟ قبل از عمل جراحی نمیتوان بهطور دقیق اعلام کرد که بینی بعد از جراحی به چه شکل در خواهد آمد چراکه عوامل زیادی در این امر دخیل هستند. ازجمله کیفیت پوست بینی یکی از فاکتورهای اصلی تعیینکننده نتیجه نهایی عمل بینی است. غیر از پوست، تبحر و تجربه جراح هم میتواند در این زمینه دخیل باشد.
پس از عمل جراحی پلاستیک بینی رعایت چه نکاتی ضروری است؟
در 24ساعت اول پس از عمل بهتر است در جهت کاهش تورم دور چشم از کیسه یخ روی چشمها استفاده شود. طی چند هفته پس از عمل برای بهتر شدن تنفس میتوان روزانه در چند نوبت با محلول سرم نمکی، داخل بینی را شستوشو داد. تا دو هفته پس از عمل سعی شود از تخلیه ترشحات بینی با فشار خودداری شود. رفتن به مسافرت بعد از 5 تا 7روز بعد از عمل بلامانع است. در هفتههای اول پس از عمل لازم است از قرار گرفتن در معرض آفتاب خودداری شود. طی روزهای اول پس از عمل از هرگونه ضربه به بینی باید پرهیز شود. بهعنوان مثال هنگام خواب باید طاق باز خوابید. هنگام خوابیدن سعی شود نیمتنه بالاتر از پاها قرار گیرد تا ورم کمتری در ناحیه صورت ایجاد شود. در هفتههای اول پس از عمل لازم است از فعالیتهای بدنی شدید و ورزشهای سنگین اجتناب شود. از خوردن غذاهایی که به جویدن طولانی نیاز دارند در هفتههای اول باید پرهیز شود. در هفته اول پس از عمل سعی شود عطسه با دهان باز انجام شود و از حرکات شدید صورت هنگام خنده و نیز از گریه اجتناب شود. شستن صورت یا حمام کردن به شرطی که پانسمان روی بینی خیس نشود بلامانع است. استفاده از لنزهای تماسی چشم و مواد آرایشی روز بعد از عمل بلامانع است. برای جراحی بینی بیهوشی بهتر است یا بیحسی موضعی؟ امروزه با پیشرفتهای بسیار زیادی که در بیهوشی صورت گرفته، در صورت رعایت تمام استانداردهای لازم، یک بیهوشی کامل بهتر از بیهوشی موضعی است.
آیا دفعاتی که میتوان اعمال جراحی بینی انجام داد،محدودیت دارد؟ خیر. اما مطمئنا هر چه بینی دفعات زیادتری عمل شود احتمال عارضه زیادتر خواهد داشت. اما این بدان معنا نیست که افراد در صورت وجود مشکل و اختلالات شدید عملهای بعدی را انجام ندهند، زیرا اگر عمل با دقت، با حوصله و تکنیک مناسب انجام شود، میتواند نتایج قبلی را بهبود دهد.
نسبت جمعیت شهرنشین به جمعیت روستایی در چین، ۵۴ درصد است که اگرچه عینا با نسبت جهانی برابری میکند اما در مقایسه با آمریکا و اروپا که به ترتیب ۸۰ درصد و ۷۲ درصد جمعیت کشورها در آنها «شهرنشین» محسوب میشوند، از نوعی غفلت چینی در توسعه فیزیکی و جمعیتی شهرها حکایت میکند. بخشی از این عقبماندگی در چین، از قوانین محدودکننده رشد فیزیکی کلانشهرها –سهمیه زمین- نشات میگیرد. از اینرو، با توجه به توصیه اخیر دفتر «برنامه اسکان بشر ملل متحد» (هبیتات در سازمان ملل) که بر توسعه مطلوب شهرها تاکید دارد، دومین اقتصاد جهان تصمیم گرفته از ظرفیت بکر شهرهای مستعد افزایش جمعیت، برای تغییر موتور رشد اقتصادی خود بهره ببرد.
قرار است نسل نوین فعالیتهای اقتصادی و تجاری در کشور چین برخلاف آنچه طی سالهای اخیر با اهرم «نیروی کار ارزان» در قالب اقتصاد تولیدی و در شهرهای مستقل از یکدیگر شکل گرفته بود، به صورت اقتصاد سوار بر «نوآوری و خدمات نوین» به اجرا دربیاید. جمعیت شهرنشین در برخی کشورها به شکل افسارگسیخته و با بدترین مدل رشد فیزیکی شهرها، رو به افزایش است. در چین، کمتر از ۱۰درصد جمعیت، در کل کلانشهرها ساکن هستند اما در مثلا ایران، فقط در یک کلانشهر –تهران- ۱۱ درصد جمعیت کل، ساکن هستند که از تراکم بالای جمعیت در کلانشهرها حکایت دارد.
بدترین مدل گسترش شهرها، رشد بدقواره بهصورت عدم ارتباط شهرهای بزرگ و کوچک پیرامون یکدیگر میتواند باشد که باعث وابستگی شهرهای اطراف به شهر اصلی از بابت اشتغال و تحمیل هزینههای مضاعف به شهر مادر میشود. در چین اما با تمایل دولتهای محلی و تصمیم دولت مرکزی، طرح تکثیر «خوشههای شهری» در قالب ایجاد مجموعههای شهری مرتبط با هم، در دستور کار قرار گرفته است. در «خوشههای شهری»، فعالیتهای اقتصادی نوین از طریق ارتباط شهرهای یک مجموعه شهری رونق میگیرد و در این مسیر، «صرفه در مقیاس» به رشد فعالیتهای تجاری مرتبط کمک میکند.
طرح افزایش «خوشههای شهری» که نمونه آن مثلث کلانشهرهای گوانگژو، شانگهای و شنزن در اطراف رود یانگ تسه است، یک مسیر برای افزایش جمعیت شهری در چین است. در شکل دوم، دولتهای محلی کلانشهرها به دنبال تغییر کاربری اراضی روستایی اطراف و گسترش افقی شهر هستند. این مسیر از یکسو رشد اقتصادی بیشتر برای چین را تضمین میکند و از سوی دیگر چالش فعلی دولت در بازار مسکن از بابت کمبود شدید زمین برای عرضه خانه را جبران میکند. صاحبنظران اقتصادی در چین انتظار دارند رشد جمعیت شهرنشین با این دو شکل، تولید ناخالص داخلی در نواحی شهری را تا ۱۰ برابر افزایش دهد. توسعه شهرمحور، رویکرد تازه چین
رشد اقتصادی چین در دهههای اخیر شگفتیساز بوده است. اما چین از یکی از مظاهر اقتصادهای بزرگ یعنی کلانشهرها بیبهره است. در سالهای اخیر این کشور کوشیده است کلانشهرهایی در مقیاس جهانی ایجاد کند و از مواهب این کلانشهرها در جهت شکوفایی اقتصادی بهرهگیرد. اما چرا جمهوری خلق چین هنوز کلانشهرهایی متناسب و با جمعیت و اقتصادش ندارد و چرا امروز به ایجاد چنین قطبهایی همت گماشته است. چه سناریویی برای دستیابی به این مهم در پیش گرفته است و کلانشهرها چگونه خواهند توانست اقتصاد بزرگ چین را دگرگون کنند؟ ژانگ جون اقتصاددان چینی و مدرس کرسی اقتصاد در دانشگاه فودان شانگهای به این موضوع پرداخته است. این مقاله در پایگاه تحلیلی پروجکت سیندیکیت منتشر شده است.
چین در چهار دهه اخیر رشد اقتصادی پرسرعتی را تجربه کرده است. اما یکی از منابع قدرتمند رشد را هنوز کاملا به دست نیاورده است: شهریت. امروزه ظرفیت کلانشهرها به عنوان موتور محرک پویایی و رفاه بیشتر، اهمیت ویژهای یافته که بحق شایسته آن است. در طول دهه گذشته چین تلاش کرده از اقتصاد تولیدی که بر پایه نیروی کار ارزان شکل گرفته بود، به سمت اقتصادی با ارزش افزوده بیشتر حرکت کند. این مدل جدید اقتصادی بر پایه دستاوردهای چین در افزایش بهرهوری پیریزی خواهد شد و نوآوریها در این مدل نقش پیشران را برعهده خواهند داشت. برای تسهیل چنین تغییر جهتی، «شهریسازی» امری ضروری خواهد بود. یکی از دلایل آن، صرفه در مقیاس است. جای خالی شهرهای بزرگ
چین در حال حاضر پرجمعیتترین کشور جهان و دومین اقتصاد جهان است. اما تنها نیمی از جمعیت چین در مناطق شهری سکونت میکنند و کمتر از ۱۰ درصد جمعیتش در کلانشهرها اقامت دائمی دارند. به این ترتیب رتبه شهرنشینی در چین، از میانگین جهانی بسیار پایینتر است. رشد کلانشهرها-مناطق شهری با جمعیتی بیش از ۱۰میلیون نفر- تا مدتها بر اساس قوانین سختگیرانه دولت و سازمانهای برنامهریزی ممنوع بود. در حقیقت، در صنعتیسازی سریع، کلانشهرها کمتر از شهرهای کوچکتر موفق بودهاند. شهرهای کوچکتر راحتتر میتوانند از سد محدودیتها عبور کنند. محدویتهایی نظیر انباشت سرمایه تولیدی، جلب سرمایهگذاری مستقیم خارجی و کارآفرینی. شهر کوچک «کونشان» در دهه ۱۹۹۰ به مرکز تولید قطعات الکترونیکی در چین تبدیل شد.
شهرهای استان گوانگ دونگ توانستند خود را با زنجیره تامین بینالمللی هماهنگ و چین را به عنوان «کارخانه جهان» معرفی کنند. اما با وجود اینکه نقش شهرهای کوچک در توسعه چین را نباید نادیده گرفت، ظرفیتهای زیاد کلانشهرها برای پیشرفت تولید در آینده، باید شناسایی شود. نتیجه این پیشرفتها، افزایش تولید ناخالص ملی خواهد بود. امروزه، چین تنها چهار شهر رده اول (با جمعیتی بیش از ۲۰ میلیون) دارد: پکن، شانگهای، گوانگژو و شنزن. با در نظر گرفتن جمعیت کنونی و اندازه اقتصاد چین، این عدد چندان قابل توجه نیست. حتی نمیتوان با قطعیت پذیرفت که این کلانشهرها، از منظر جمعیت یا میزان نقشآفرینی در رشد اقتصادی، به ظرفیت نهایی خود رسیدهاند. علاوهبر این، چین شهرهای رده دوم متعددی دارد که اگر مجال یابند، به شهرهای رده اول تبدیل خواهند شد. دولت چین بهمنظور اینکه ظرفیت شهرها را به حد اعلا برساند، باید بسیار منعطفتر و تطبیقپذیرتر عمل کند. مخالفت با شهرها، پسماند قوانین کهنه
سیاستهای کنترل محدودههای شهری نیازمند بازنگری است. چین ناگزیر است سیستم کهنه «سهمیه زمین» را ملغی سازد. این سیستم، وسعت زمینهایی را که شهرها میتوانند برای توسعه تولید به خدمت بگیرند، محدود میسازد و همچنین سهم زمینی بیتناسب را در اختیار کارخانهها میگذارد. نتیجه پیروی از چنین سیستمی، ایجاد فشار روزافزون برای افزایش هزینههای مسکن خواهد بود که در حال حاضر نیز سرسامآور است. سرانجام چنین وضعیتی، رشد و توسعه پایدار نخواهد بود. خبر خوش آن است که حکومتهای محلی در حال رایزنی با حکومت مرکزی هستند تا محدودیتهای موجود را تسهیل یا حذف کنند. تقسیمات شهری در چین، محدوده شهرها و روستاها را تبیین میکند. روستاها در این تقسیمات با عنوان «بخش» مشخص شدهاند و عمدتا به فعالیتهای کشاورزی اشتغال دارند.
مثلا بیش از نیمی از وسعت منطقه تحت حاکمیت «شانگهای» را اراضی روستایی تشکیل میدهد. در صورتی که امکان تغییر ماهیت این اراضی پیشبینی نشده باشد، توسعه تجارت در شانگهای عملا امکانپذیر نخواهد بود. امروزه حکومتهای محلی سیاست «تبدیل اراضی بخشها» را در پیش گرفتهاند که مورد تایید حکومت مرکزی نیز هست. این رویه به ساخت مسکن و توسعه مناطق صنعتی و تجاری در اراضی روستایی، وجهه قانونی میبخشد. راهبرد تازه، خوشههای شهری
راهبرد دیگری که تغییر جهت چین به سوی مدل توسعه شهرمحور را تسریع خواهد کرد، پررنگ شدن نقش خوشههای شهری در رشد مناطق کمتر توسعه یافته است. از نظر اقتصادی، دلتای رودهای یانگتسه و پرل، که کلانشهرهای گوانگژو، شانگهای و شنزن را احاطه کرده است، مسلما یکی از مهمترین نقاط تراکم است که در مقیاس و همکاری متقابل در این منطقه، منجر به بهبود بهرهوری خواهد شد و کسب منافع بسیار را ممکن خواهد ساخت. حکومت چین در این زمینه وارد عمل شده است. در ماه مارس سال جاری، لیله چیانگ، نخستوزیر جمهوری خلق چین، برنامهای برای توسعه یک خوشه شهری در منطقه گوانگدونگ-شانگهای-ماکائو ارائه کرد که ۹ شهر از جمله گوانگژو و شنزن و همچنین بخشهایی از مناطق تحت حاکمیت دولتهای خودمختار هنگکنگ و ماکائو را نیز در بر میگیرد. در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶ تولید ناخالص ملی در این ناحیه از ۸۲ میلیارد دلار به ۴۲/ ۱ تریلیون دلار افزایش یافت و این منطقه را به سومین قطب اقتصاد شهری جهان، پس از نیویورک و توکیو، تبدیل کرد. اما جمعیت این منطقه به سرعت در حال افزایش است و سرانه تولید ناخالص ملی در این ناحیه از نصف این مقدار در توکیو نیز کمتر است. این امر نشان میدهد ظرفیتهای موجود در منطقه هنوز شکوفا نشدهاند.
علاوهبر این، مقامات چینی نیمنگاهی نیز به منطقه دیگری دارند که مرکز آن در خلیج «هانگژو» واقع شده و از آنجا که با دلتای رود یانگتسه همپوشانی دارد، میتواند در یکپارچهسازی این منطقه ثروتمند نقش عمدهای ایفا کند. چنین خوشهای، کلانشهر ساحلی شانگهای و ۱۰ شهر بسیار مهم دیگر را در سراسر استانهای چجیانگ و جیانگسو شامل خواهد شد. این مجموعه، بنادری در سطح استانداردهای جهانی، نظیر بندر نینگبو-ژوشان خواهد داشت که از نظر تناژ محمولهها پرترددترین بندر جهان است. این مجموعه، دو منطقه آزاد تجاری را (از میان ۱۱ منطقه آزاد تجاری کنونی چین) در بر خواهد گرفت. نتیجه تشکیل چنین خوشهای، ایجاد یک منطقه تجاری در حد و اندازه سانفراسیسکو یا توکیو است. رشد اقتصادی چین در چهار دهه گذشته بینظیر بوده است. اما چین هنوز باید برای رسیدن به جایگاه یک کشور ثروتمند تلاش کند. چین اقتصادش را به سویی سوق میدهد که هر چه بیشتر دانشبنیان و فناوریمحور باشد. این تلاشها به افزایش دور از انتظارِ قدرت چین منجر خواهد شد و بهترین مثالش، تلاش چین برای آزاد ساختن ظرفیت کلانشهرهاست.