نوشته شده توسط : امین

فشار خون را قاتل خاموش می گویند، چرا که اکثرا هیچ علامتی ندارد، فشار خون یکی از بارزترین بیماریهای کشنده بوده که در ظاهر بی خطر است وتا زمانی که اندازه گیری
نشود اطلاعی از بالا بودن آن نبوده تا اینکه صدمات جبران ناپذیری بزند . در طول روز و عمر هر فرد میزان فشار خون متغیر است بطوریکه در زمان فعالیت ، فشار خون افزایش می یابد و درهنگام استراحت افت می کند. اما در افراد بیمار حتی در زمان استراحت نیز فشار خون از حد طبیعی بالاتر و یا پایین تر است.
 
 
نشانه های اطمینان از سلامت بیمار
 
یکی از نشانه های اطمینان از سلامت بیماران اندازه گیری فشار خون است؛ فشار خون طبیعی هر انسانی باید 80/ 120 باشد یا به عبارت مصطلح در جامعه فشار بزرگ یا سیستولی 120 میلی متر جیوه و فشار کوچک یا دیاستولی 80 میلی متر جیوه. البته فشار خون همه افراد دقیقا ارقام گفته شده نبوده و ممکن است کمی این طرف یا آن طرف تر باشد. اندکی کمتر یا بیشتر بودن همیشه به معنای بیماری نیست و جزئی از فیزیولوژی بدن فرد محسوب می شود، اما در علم پزشکی میزانی برای پرفشاری خون وکم فشاری خون تعیین کرده اند.
 
پرفشاری خون امروزه یکی از بیماری های مزمن غیرواگیر است که خطر مرگ ومیر زودرس را بالا می برد. افزایش فشار خون باعث افزایش مقاومت در برابر جریان خون می شود و این مقاومت خطر ایست قلبی، سکته مغزی و نارسایی قلب و بیماری های مزمن کلیه را بیشتر می کند.
ابتلا به فشار خون پایین گاهی به دنبال ایجاد برخی از نارسایی ها در قسمت های مختلف بدن اتفاق می افتد؛ بنابراین اگر فشار تان پایین است به پزشک مراجعه کنید، نشانه های پایین بودند فشار خون عبارتند از:سرگیجه، تاری دید، عدم تعادل، احساس سبکی سر، تپش قلب در هنگام بلند شدن از زمین، تعریق و پوست سرد.
 
 
پرفشاری خون یعنی چه؟
اگر به طور مزمن، فشار سیستولی فردی بزرگسال بیشتر از 140 میلی متر و فشار خون سیستولی بیشتر از 90 میلی متر جیوه باشد به آن فشار خون بالا اطلاق می شود. پرفشاری خون به دو گروه طبقه بندی می شود؛ پرفشاری اولیه و پرفشاری ثانویه.
 
پرفشاری اولیه:این نوع فشار خون بالا در میان مردم بسیار شایع است و تقریبا 90 درصد بیماران به این نوع فشار خون مبتلا هستند. افراد مبتلا معمولا در سنین بالا قرار دارند. تاکنون دلیل کاملا مشخصی برای ایجاد این بیماری شناخته نشده است؛ ولی محققان می گویند سابقه بیماری در خانواده، عوامل محیطی، سبک بد زندگی، افزایش وزن، خوردن غذاهای پرنمک طی سالیان دراز، مصرف سیگار و الکل احتمال ابتلا به پرفشاری خون را بالا می برد.
 
پرفشاری ثانویه: این نوع بالارفتن فشار خون ربطی به سن و... ندارد؛ بلکه نشانه وجود بیماری دیگری در بدن است. نارسایی کلیه، کم کاری تیروئید، بیماری های غدد، بیماری های قلبی ـ ریوی، بعضی از داروها و... باعث پرفشاری ثانویه می شود.
 
زنان باردار در معرض پرفشاری خون
پرفشاری خون را در زنان باردار نیز مشاهده می کنیم. فشار خون بالا در دوران بارداری پره اکلامپسی یا همان مسمومیت حاملگی نام دارد و معمولا از نیمه دوم بارداری به بعد شروع می شود. البته در بیماری پره اکلامپسی مادران باردار غیر از فشار خون بالا دفع پروتئین از ادرار هم دارند. پره اکلامپسی بیماری خطرناکی است و اگر درمان نشود باعث مرگ مادر و جنین خواهد شد. از علامت های شایع آن ادم (تجمع مایع در بافت و تورم اندام) در اندام ها، بخصوص اندام تحتانی، سردرد، تاری دید و در مواقع شدید تشنج و اختلال هوشیاری و نهایتا مرگ است.
 
فشار خون پایین
بعضی از افراد که همیشه دچار کاهش فشار خون هستند کسل بوده و هرازگاهی هم از حال می روند و باید آنها را به بیمارستان رساند تا با تزریق سرم و... بهبودی شان حاصل شود. برای فشار خون پایین در این افراد شاید دلیل خاصی نتوان پیدا کرد، اما فشار خون پایین یعنی وقتی فشار خون سیستولی کمتر از 90 میلی متر جیوه باشد؛ ولی وقتی به کمتر از 80 میلی متر جیوه می رسد حتما با عوارضی همراه می شود. افرادی که فشار خون پایین دارند معمولا خانم های جوان و بسیار لاغر هستند که بدنشان به این وضع عادت دارد، ولی ممکن است در اثر شرایطی خاص افت فشار بیشتر از قبل و علامت دار شود.
 
فشار خون پایین علامت دار است. علائم شامل بی حالی شدید توام با ضعف، سرگیجه، سیاهی رفتن چشم، و گاهی هم اختلال در سطح هوشیاری و در مرحله آخر عارضه ای به نام سنکوب است. البته کاهش فشار خون ممکن است ناشی از خونریزی خیلی زیاد باشد، مثل فردی که در اثر تصادف دچار خونریزی داخلی شده یا گلوله خورده یا دچار اختلال انعقادی است.
 
خونریزی از این نوع بسیار خطرناک است و سریع باعث کاهش حجم خون، افت فشار خون و حتی مرگ می شود. بعضی از بیماری ها مانند اسهال و استفراغ نیز باعث کاهش آب بدن، کاهش حجم خون و کاهش فشار خون می شوند به همین دلیل همیشه توصیه می شود آب بدن بیمار به سرعت جایگزین شود و بیماران مبتلا به اسهال و استفراغ مصرف مایعات را بالا ببرند. البته بعضی از بیماری های قلبی ـ عروقی یا ریوی هم باعث افت فشار خون می شوند.
 
راه هایی برای کاهش فشار خون
برای این که پرفشاری خون در بیمار قطعی شود باید معاینه کامل از بیمار به عمل آورند، آزمایش خون بگیرند و بعد از قطعی شدن بیماری، فشار خون باید با تجویز دارو کنترل شود. اگر فشار خون بیمار 180/ 110 میلی متر جیوه باشد پرفشاری خون شدید محسوب می شود و وضعیت بیمار را بحرانی می دانند. این افراد ممکن است علامتی نداشته باشند یا با سردرد و سرگیجه به پزشک مراجعه کنند. گاهی لازم است چنین بیمارانی در بیمارستان بستری شوند.
 
راه های افزایش فشارخون
نقش تغییر سبک زندگی در کاهش فشار خون
 
 
سبک زندگی باید تغییر کند
همه افرادی که مبتلا به فشار خون بالا هستند علاوه بر مصرف دارو باید سبک زندگی خود را تغییر دهند. یعنی اگر دچار افزایش وزن هستند وزن خود را کاهش دهند، کمتر نمک مصرف کنند و سبزیجات تازه و میوه را در غذای روزانه خود بگنجانند، ورزش کنند (روزی 30 دقیقه پیاده روی توصیه می شود، البته انجام هر ورزشی برای افراد مبتلا به پرفشاری خون باید با نظر پزشک معالج باشد)، مصرف سیگار و الکل را محدود کنند.
 
 
راه هایی برای افزایش فشار خون
وقتی افت فشار خون عامل مشخصی دارد، باید درمان با توجه به مشکل بیمار صورت بگیرد. ولی وقتی دلیل خاصی برای آن پیدا نمی کنیم باید کاری کرد که فشار خون بیمار کمی افزایش یابد؛ مثلا مصرف مواد نمکی را بالا برد. بیماران لاغر و کم وزن هم باید به متخصص تغذیه مراجعه کنند تا با تغذیه درست افزایش وزن پیدا کنند. رژیم غذایی این افراد باید طبیعی باشد و در آن از غذاهای مفید مانند سبزیجات و میوه های تازه و غلات استفاده شود.
 
بیماران باید آب بیشتری بنوشند. بهتر است مصرف آب در این بیماران حداقل یک لیتر در روز باشد. میوه های حاوی ویتامین ث مانند گریپ فروت، پرتقال، لیمو، سبزیجات سبزبرگ و روغن های گیاهی و دانه های روغنی برای این افراد مفید است. ورزش هم نباید فراموش شود.



:: موضوعات مرتبط: اقدامات قبل و بعد از جراحی زیبائی شکم , لاغری و پیکر تراشی , پاکسازی و لایه برداری پوست , ,
:: برچسب‌ها: فشار خون , قاتل خاموش , بیمار , سیستولی , دیاستولی , سبک زندگی ,
:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 27 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

سپیده دم عاشورا
سپیده دم امام با اصحابش نماز صبح را خوانده و دست مبارکش را به سوی آسمان برداشته و گفتند:


«الهم انت ثقتی فی کل حرب ... ؛ خداوندا تو پناه منی در مشکلها و امید منی در سختیها، و ملجأ و یاورم هستی در آنچه که بر من نازل می‌شود، پروردگارا از زخمهای رنج آوری که قلب را شکسته و چاره را گسسته و دوست را به ناروائی داشته و نیش دشمن را به همراه, به تو شکایت می‌کنم, که در امید به تو بی‌نیازی از دل دادن به دیگری است, پس بگشای دربهای بسته را و بنمای روزنه‌های امید را که تو راست تمام نعمتها و از آن توست همه‌ی خوبیها و تویی تنها مقصود آرزوها. »


سپس امام به پا خاست و خطبه‌ای خواند و حمد و ثنای الهی نمود و به اصحابش فرمود: «خدای عزوجل به شهادت من و شما فرمان داده است پس صبر و شکیبائی را پیشه‌ی خود سازید.»


آغاز گر نبرد
لشکر عمر بن سعد صبح عاشورا بر اسبان سوار شدند و مهیای جنگ با امام شدند، همه لشکر آماده بود و عجله بر شروع جنگ داشتند. امام حسین (علیه‌السلام) بریر بن خضیر را فرستاد تا لشکر کوفه را موعظه کند، بریر رفت اما سخنانش مؤثر نیفتاد. و آنان از موعظه بریر منتفع نشدند.


امام لشکر کوفه را موعظه می‌کند
هدف از بعثت پیامبران و ائمه معصومین نجات گمراهان از آتش دوزخ می‌باشد. امام در مرتبه‌ای از عطوفت و مهربانی بر خلق است, که از پدران و مادران هم مهربانتر است. امام بر خود لازم می‌داند تا آنجا که ممکن است گمراهان را نجات دهد و لو در شفیر جهنم باشند روی این جهت بود که امام به لشکر کوفه فرمودند: « شتاب مکنید، می‌خواهم موعظه کنم و وظیفه‌ای را که به عهده دارم انجام دهم.»


از این جمله به خوبی برمی‌آید که امام موعظه و اتمام حجت را بر خود واجب و لازم می‌دانست. لذا امام مرکب خود را طلب کرده و بر آن سوار شد و با صدای رسا و بلند که بیشتر مردم حاضر در لشکر عمر بن سعد صدای حضرت را می‌شنیدند، خطبه‌ای خواندند، سخنان امام در جمعیت کوفیان اثر نکرد، اما چون سخنان امام به گوش خواهران و دختران امام رسید, به گریستن و شیون پرداختند. امام (علیه‌السلام) برادرش عباس و فرزند علی اکبر را به خمیه‌ها فرستاد تا آنان را خاموش سازند. فرمودند: «بجانم سوگند که بعد از این بسیار خواهند گریست. »


خطبه‌ای دیگر از امام
ابن شهر آشوب نقل می‌کند: پس از آنکه صفوف لشکر آراسته شد، و لشکر کوفه دائره‌وار امام حسین (علیه‌السلام) و اصحابش را در میان گرفتند، امام بار دیگر موقعیت را مغتنم شمرد و خواست سخن گوید، لشکریان بتحریک فرماندهان خود جنجالی بر پا کردند، تا از سخن گفتن امام جلوگیری کنند، حضرت فرمودند: « وای بر شما چرا آرام نمی‌مانید تا گفته‌ مرا بشنوید. من که هدفی جز راهنمایی براه راست ندارم هر کس فرمان من برد، بر راه صواب رسد، و هر کس عصیان کند از گمراهان و هالکین باشد. شما همه از فرامین من سرباز می‌زنید. و سخن مرا گوش نمی‌دهید چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت نهاده شده است وای بر شما آیا خاموش نمی‌شوید و گوش نمی‌دهید؟! »


پس اصحاب عمر بن سعد یکدیگر را ملامت کرده و گفتند: گوش کنید. پس از آن امام خطبه‌ای خواندند که فرازهایی از آن را می‌آوریم.


فرازهایی از خطبه‌ی امام
« ای گروه بد اندیش و بدکار، نابودی و هلاکت بر شما باد! و همیشه در غم و اندوه غوطه‌ور باشید! شما دست نیاز به سوی ما دراز کردید. و فریاد رسی خواستید ولی وقتی که نیازتان برآوریدم و به فریادتان رسیدیم، بروی ما شمشیر کشیدید! و ما را با آتش سوزان استقبال کردید!


شمشیری که خودمان بدستتان داده بودیم،‌آتشی که ما برروی دشمن افروخته بودیم! اکنون دوست دشمن شده و دشمن دوست گردیده‌اید. دشمنی که در میان شما نه اقامه‌ی عدلی کرده و نه خواسته‌ای از خواسته‌های شما را برآورده وای بر شما، و صد وای, چه بدبخت مردمی هستید!..


آری، بخدا سوگند بی‌وفایی و پیمان شکنی، عادت شماست، و ریشه‌ی شما با مکر و بی‌وفایی درهم آمیخته است.


اینک پسر خوانده، و زاده‌ی پسر خوانده, مرا بر سر دوراهی قرار داده! شهادت و کشته شدن, یا ذلت و تسلیم ظالم بودن، محال است که تسلیم بشوم و چنین چیزی در جهان رخ نخواهد داد...
طولی نخواهد کشید و دیری نمی‌پاید که روزگار بر شما تنگ گیرد و سیاهروز و بدبخت شوید، جدم پیامبر خدا بمن چنین خبر داده ... .


بار خدایا، قطرات آسمان را از ایشان بگیر، و سالهای قحط و خشکسالی را به آنها بده، و جوان ثقیفی را بر آنان مسلط گردان تا جامهای تلخ و ناگوار به آنها بنوشاند... .»


پس از آنکه امام از موعظه و نصیحت کوفیان فارغ شد بر مرکب رسول الله سوار شد و یاران خود را به جنگ و شهادت فراخواند.


توبه حر بن یزید ریاحی
حر بن زید ریاحی در میان قوم خویش پیوسته شریف و بزرگوار بود. مدتی در جمع لشکر کفر بود و ظلمهایی به امام حسین نمود عاقبت از کرده خود نادم و پشیمان شد و به جمع حسینیان پیوست. هنوز سخنان امام تمام نشده بود که اثرش ظاهر شد، حر خطبه‌های امام را شنید. او از پیش امام را خوب می‌شناخت لذا حاضر نشد با وجود امام, خود با لشکرش جداگانه نماز بخواند. حر باور نداشت که پسر پیامبر مورد حمله‌ی پیروان پیامبر قرار گیرد. ولی یک وقت دید لشکر کوفه به دستور عمر بن سعد آماده نبرد شدند، از سوی دیگر صدای حزین امام را می‌شنید که می‌فرمود: «آیا فریاد رسی هست که برای خدا ما را یاری کند؟ آیا حمایت کننده‌ای هست که دشمنان را از حرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دور سازد؟ »


در این هنگام « حر بن یزید» به نزد عمر سعد آمد و گفت: آیا قصد داری با حسین بجنگی؟ عمر گفت: آری به خدا قسم می‌خواهم جنگی کنم که کمترین چیزش آن باشد که سرها از بدنها جدا و دستها از پیکرها قطع گردد.


حر از شنیدن این سخنان از یاران خود فاصله گرفت و در حالی که بدنش می‌لرزید به گوشه‌ای رفت. حر مردی شجاع, از شجاعترین کوفیان بود ولی بدنش چون برگ بید می‌لرزید, چون خود را بین دوزخ و بهشت می‌دید و عاقبت بهشت را برگزید. و در حالی که دستان بر سر نهاده بود به سوی خیمه‌گاه حسین (علیه‌السلام) حرکت کرد، حر از کرده خود شرمگین بود گناه بزرگی مرتکب شده بود ولی به عظمت و مردانگی امام حسین (علیه‌السلام) آگاه بود و می‌دانست امام توبه و عذرش را قبول می‌کند.


به نزد امام شرفیاب شد و عرضه داشت: جانم فدای تو باد!‌من آن کسی هستم که بر تو سخت گرفتم و نگذاشتم به مدینه برگردی، گمان نمی‌کردم این مردم کار را به اینجا بکشانند، اینک توبه نموده و به سوی خدا باز می‌گردم،‌آیا توبه‌ی من پذیرفته است؟ امام حسین (علیه‌السلام) فرمود: آری خداوند توبه‌ی تو را قبول خواهد کرد، پیاده شو. حر گفت: سواره در راه تو بجنگم بهتر است از پیاده شدن، آخرالامر کارم به پیاده شدن خواهد انجامید... .


بنده پروری امام حسین (علیه‌السلام)
جون بن ابی مالک،‌بنده سیاه چهره‌ای بود که در کربلا در حضور امام بود. به محضر امام آمد،‌اذن جهاد خواست. امام فرمودند: « تو از جانب ما مأذونی ولی تو برای عافیت همراه ما آمده‌ای پس کنون خود را به خاطر ما به مشقت نینداز. »


گفت: آیا رواست من در زمان خوشی و نعمت، نان خور شما باشم و در سختی‌ها شما را تنها بگذارم؟!


گرچه بویم بد است، و جسمم پست و رنگم سیاه است، شما بر من منت گذارید و مرا به آسایش جاویدان بهشتی برسانید. تا بدنم خوشبو و جسمم شریف و رویم سفید شود، نه به خدا قسم از شما دور نمی‌شوم, تا اینکه خون سیاه خویش را با خون پاک شما در آمیزم, پس به میدان رفت و جنگید تا شربت شهادت سرکشید.


امام بربالین شهیدان
امام بربالین شهیدان حاضر می‌شد و گاهی بر بالین آنان جملاتی می‌فرمودند, جون گرچه غلامی بود ولی بر درگاه امام حسین (علیه‌السلام) شاه و غلام فرقی ندارند و همه عزیزند، امام بر بالین جون حاضر شد و فرمودند:


« خدایا روی او را سپید و بوی او را خوش و او را با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا و محشور گردان


در ضمن روایتی از امام باقر (علیه‌السلام) رسیده که فرمودند: « پیکر پاره پاره جون را پس از ۱۰ روز دیدند در حالی که بوی مشک از بدنش به مشام می‌رسید.»

نماز ظهر عاشورا,عصر عاشورا

اتفاقات روز عاشورا

 
نماز ظهر عاشورا
وقت نماز فرا رسید؛ حسین (علیه‌السلام) به زهیره بن قین و سعید بن عبدالله دستور داد با نصف کسانی که باقی مانده بودند، مقابل او صف کشیدند. حسین (علیه‌السلام) با سایر اصحاب نماز خوف خواندند.


در این موقع تیری از سوی دشمن به سوی حسین (علیه‌السلام) آمد، سعید بن عبدالله پیش رفت و در مقابل آن حضرت ایستاد و تیرها را به تن خود خرید، تا آنکه از پا در آمد، و به زمین افتاد در حالی که می‌گفت: خداوندا این جماعت را مانند قوم عاد و ثمود لعنت نما، و سلام مرا به پیامبر برسان و او را از زخمهایی که بر بدن من وارد شده است مطلع کن، زیرا مقصود من از یاری ذریه‌ی پیامبر تو، اجر و ثواب توست، پس از گفتن این جملات از دنیا رفت و چون بدنش را با دقت بررسی کردند، غیر از زخمهای شمشیر و نیزه، سیزده چوبه‌ی تیر در بدنش نمایان بود.


اعزام پسر به منای عشق
امام حسین (علیه‌السلام) در عشق و محبت خدا، و احیاء دین و سنت پیامبر اسلام برترین‌های روزگار را با خود به قربانگاه عشق آورده بود. یاران امام بی‌نظیران روزگار بودند.


در این میان از نظر وجاهت و تناسب اندام کسی همتای علی اکبر نبود، و امام علاقه وافری به علی اکبر داشت لذا می‌بینیم با اینکه حضرت نهایت صبر را دارا بودند و ملائکه از صبر حضرتش به تعجب آمده بودند, ولی وقتی علی را به میدان اعزام می‌کند، امام دست به زیر محاسن برده و با چشمان اشکبار با خدایش مناجات می‌کند.


روز عاشورا به محض اینکه از پدر اذن جنگیدن طلبید امام به او اجازه داد، پس نگاهی از سر مهر بر او انداخت و بعد سر خود را به زیر افکند و اشک در چشمان مبارکش حلقه زد.


انگشت سبابه‌ی خود را به طرف آسمان بالا برد، و عرض کردند: « خدایا! گواه باش جوانی را برای جنگ با کفار به میدان فرستادم که از نظر جمال و کمال و خلق و خوی شبیهترین مردم به رسول تو بود، و ما هر وقت مشتاق دیدار پیامبر تو می‌شدیم‌ به صورت او نظر می‌کردیم. خدایا! برکات زمین را از آنها دریغ کن و جمیعت آنها را پراکنده ساز و در میان آنها جدایی افکن و امرای آنها را هیچگاه از آنان راضی نگردان که اینان ما را دعوت کردند، که به یاری ما برخیزند و اکنون بر ما می‌تازند و از کشتن ما ابائی ندارند.»


سپس امام رو به عمر بن سعد کرده فریاد زد: «خدا رَحِم تو را قطع کند، و هیچ کار را بر تو مبارک نگرداند و بر تو کسی را بگمارد، که بعد از من سر تو را در بستر از تن جدا کند، و رشته‌ی رحم تو را قطع کند، که تو قرابت من با رسول خدا را نادیده گرفتی.»


پس با صدای بلند این آیه را تلاوت کرد: « انّ الله اصطفی آدم و نوحاً و ال ابراهیم و‌ آل عمران علی العالمین ذریّه بعضهما من بعض و الله سمیع علیم»


 امام بر بالین فرزند
محبت و علاقه امام به علی اکبر (علیه‌السلام) و همچنین مقام منزلت علی اکبر از حالت و سخنان حضرت سیدالشهدا بر بالین فرزند معلوم می‌شود.


امام بر بالین علی اکبر آمد،‌صورت بر صورتش نهاد و فرمود: «خدا بکشد گروهی که تو را کشتند، و گستاخی را از حد گذراندند و حرمت رسول خدا را شکستند پس از تو خاک بر سر دنیا.»۳


در این حال صدای گریه‌ی آن حضرت بلند شد، بگونه‌ای که کسی تا آن زمان صدای گریه حضرت را نشنیده بود... . ۴


استغاثه امام (علیه‌السلام)
چون امام (علیه‌السلام) بدنهای پاک و پاره پاره‌ی یارانش را دید که بر روی خاک کربلا افتاده است، و دیگر کسی نمانده است که از او حمایت کند, و نیز بیتابی اهل بیت را مشاهده فرمود، در برابر سپاه کوفه ایستاد و فرمودند: « آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند و آیا خداپرستی در میان شما وجود دارد که درباره‌ی ظلمی که بر ما رفته است از خدا بترسد؟ یا کسی هست که به فریادرسی ما به خدا دل بسته باشد، و آیا کسی هست که در کمک کردن به ما چشم امید به اجر و ثواب الهی دوخته باشد؟


زنان حرم وقتی این ندای امام را شنیدند صدا به گریه و ناله بلند کردند.


امام در میدان شهادت
امام با اهل بیت خود وداع نمود به میدان عشق و شهادت قدم نهاد،‌سپس آنان را به مبارزه طلبید، هر کسی به میدان قدم می‌نهاد او را به قتل می‌رسانید, گروه زیادی از دشمن را کشت گروه زیادی از لشکر کفر را بدرک واصل کرد.


می‌جنگید و پیوسته می‌گفت: القتل اولی من رکوب العار والعار اولی من دخول النار


یکی از راویان خبر کربلا می‌گوید: به خدا قسم هرگز ندیده بودم کسی را که سپاه دشمن او را احاطه کرده باشند و فرزندان و اهل بیت و اصحاب او کشته شده باشد و با این حال قویدل‌تر و نیرومندتر از حسین (علیه‌السلام) بوده باشد. همین که لشکر بر او حمله می‌کرد شمشیری می‌کشید و بر آنان حمله می‌کرد و آنان همانند گله گرگ زده فرار می‌کردند.


حضرت بر آن لشکر که شمارشان به سی هزار نفر رسیده بود حمله می‌کرد و آنان چون ملخهایی که پراکنده می‌شدند و از مقابل وی فرار می‌کردند, سپس به محل استقرار خود بر‌می‌گشت و پیوسته می‌گفت:« لا حول و لا قوه الا بالله»


آخرین وداع
امام برای بار دوم به خیمه گاه آمد، و با اهل بیت خود وداع فرمود و آنان را به صبر و شکیبایی فراخواند و دستور داد لباسهای خود را پوشیده و آماده بلا شوند و فرمودند: « خود را برای سختیها مهیا کنید و بدانید که خدای تعالی حافظ و حامی شماست و بزودی شما را از شر دشمنان نجات خواهد داد... .»


پس لباسی خواست که کسی بعد از شهادت در آن طمع نکند ... آنگاه لباسی گرفته و آن را پاره نمود و به تن کرد.


ـ دعا و مناجات در آخرین لحظات امام خسته و تشنه و زخم خورده بود،‌کثرت زخمها تاب وتوان از امام برده بود ، دیگر تاب ایستادن بر روی مرکب را نداشت. ظالمی به حضرت نزدیک شد و نیزه خود را بر پهلوی حضرت نواخت. امام از اسب بر روی زمین افتاد، گونه راست را بر خاک نهاد و گفت: «بسم الله و بالله و علی مله رسول الله »


لحظات آخر عمر شریفش بود که دیدند امام با خدایش راز و نیاز می‌کند و این جملات را زمزمه می‌کند: «صبراً علی قضائَک یا ربّ، لا اله سواک یا غیاث المستغیثین، ما لی ربٌّ سِواک، ولا معبود غیرک، صبراً علی حلمک یا غیاث من لا غیاث له، یا دائماً من لا نفاد له، یا محیی الموتی، یا قائماً علی کل نفس بما کسبت، احکم بیننی و بینهم و انت خیر الحاکمین»



:: موضوعات مرتبط: شکم آبجو چیست؟ , پیلینگ شیمیایی , ,
:: برچسب‌ها: عاشورا , کربلا , امام حسین علیه السلام , عمربن سعد , لشکر , کوفه , خطبه ,
:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 21 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

 خیلی از ما مد و استایل رو باهم یکی می دانیم. ولی واقعیت این است که تفاوت مد (فشن) و استایل بسیار بیشتر از آنیست که ما فکر میکنیم.

مد به آن چیزی می گویند که معروف شده و بیشتر بازیگران و هنرمندان و آدم های مشهور آنرا استفاده کرده و سایرین از آن الگو برداری می کنند. ولی استایل برای خودِ شخص هست. هر کسی باید سعی کند استایلش چهارچوب و قاعده ی خودش را داشته باشد که مختص به خود آن شخص است.

مد و استایل تفاوت های ظاهری و معنایی زیادی دارند که اینجا برای تان چندتا ازین تفاوت ها را گفته ایم تا از این به بعد بتوانید استایل خاص خودتان را داشته باشید و در عین حال با مد پیش بروید.

مد یعنی اجازه بدهیم خرده فروشان، طراحان، مجلات و کمپانی های بزرگ دیگر که تنها هدفشان سودآوری است، محصولاتی را برایمان عرضه کنند که آنها را دنبال کنیم.

استایل یعنی میل خودتان را وارد کار کنید، الهام و اندیشه خودتان را دنبال کنید، و دیگران را با خلاقیت و اعتماد به نفستان تحت تاثیر قرار دهید.


مد یعنی اجازه بدهید بقیه به جای شما فکر کنند.

استایل یعنی در مورد همه چیز فکر کنید. سوال کنید و ریسک کنید. صادقانه به خود نگاه کنید. نترسید و در چارچوب زندگی خودتان تجربه کنید.

مد یعنی چیزی که فصل به فصل تغییر می کند. توسط تجارت های بزرگ هدایت می شود و شما را وادار می کند فکر کنید که باید محصولی جدید بخرید.

استایل یعنی چیزی که رشد می کند، بالغ می شود و در مدت زمان های متفاوت تغییر می کند. تحت تاثیر سن، جنسیت، فرهنگ، ملیت، محل جغرافیایی، علایق، سیاست، مذهب و عوامل بسیار زیاد دیگر است.


مد یعنی چیزی که به طور انبوه تولید می شود نه چیزی تک، خاص و فردی.

استایل یعنی یک فرد و درست مثل DNA که در هر کدام از ما متفاوت است، در افراد مختلف تفاوت می کند. هیچ دو نفری نیستند که به یک شکل به دنیا نگاه کنند و کمد لباسهایشان را یک شکل پر کنند.

مد یعنی با جدیت به مجلات، هنرپیشه ها، وب سایت ها و هر چیز دیگر که به مسائل ظاهری می پردازد، نگاه کنیم.

استایل یعنی کاری که خودمان خلاقانه انجام می دهیم. این مسئله به فردی بودن استایل می پردازد.

مد یعنی با گذر هر فصل تغییر کنیم.

استایل یعنی دنبال کردن سبک هایی که با شخصیت شما، سنتان، اندامتان، سبک زندگی تان و علایق تان جور باشد.



:: موضوعات مرتبط: شکم آبجو چیست؟ , پوست و زیبائی , جراحی شکاف لب و کام , ,
:: برچسب‌ها: مد , استایل , طراح , لباس , خلاقیت , اعتماد به نفس ,
:: بازدید از این مطلب : 565
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

بیشتر مردم با این باور بزرگ می شوند که رفتن به دانشگاه، گرفتن نمره های خوب، خیلی سخت کار کردن و به دست آوردن شغلی خوب، گام هایی هستند که برای موفق شدن باید طی کنید. ولی امروزه، کم کم همه به این نتیجه رسیده اند که تحصیلات خوب و شغل پر منفعت دیگر فرمولی ثابت برای دستیابی به ثروت و موفقیت نیست.

تحصیلات بدون شک جایگاه خود را دارد و فاقد سزاواری و شایستگی نیست، ولی با این وجود همه اوقات لازم نیست. کارآفرین های بسیاری وجود دارند که تحصیلات رسمی زیادی ندارند، ولی توانستند به موفقیت های بسیاری دست پیدا کنند.

این مطلب در مورد شخصیت هایی است که علی رغم نداشتن تحصیلات رسمی، نامی برای خود در جهان دست و پا کردند. زندگی این افراد را مطالعه کنید تا ببینید که آیا برای ساختن کسب و کاری سودآور نیاز به رفتن به دانشگاه دارید یا نه.

1. استیو جابز (Steve Jobs)


شاید کمتر کسی در جهان باشد که با داستان استیو جابز یکی از مؤسسان اپل آشنا نباشد. با اینکه جابز از دبیرستان هوم استید در سال 1972 فارغ التحصیل شد، ولی از کالج رید ترک تحصیل کرد، در حالی که والدین او به سختی می توانستند از پس خرج تحصیلات کالج او برآیند.

در زمان مرگ جابز در سال 2011، ارزش خالص او 11 میلیارد دلار بود. مسلماً در مورد کسی که دانشگاه را ترک کرده رقم بدی نیست! گفته می شود ارزش خالص استیو وازنیک همکار خوش فکر جابز 100 میلیون دلار است، و البته او هم هرگز کالج را به اتمام نرساند.
 

2. ریچارد برانسون (Richard Branson)


ارزش خالص ریچارد برانسون تقریباً بالغ بر 4.9 میلیارد دلار تخمین زده می شود. برانسون که بنیانگذار خطوط هوایی ویرجین آتلانتیک، ویرجین رکوردز، ویرجین موبایل و ویرجین برندز است، هرگز دبیرستان را به اتمام نرساند و در سن 16 سالگی ترک تحصیل کرد. علاوه بر این، او دچار اختلال خوانش پریشی (dyslexic) بود و عملکرد آکادمیک ضعیفی هم داشت. ولی این موضوع باعث نشد که او نتواند نامی برای خود دست و پا کند. امروز، برانسون حامی سرسخت اهمیت تحصیلات است و به شدت معتقد است که مدارس و دانشگاه ها باید کمک بیشتری به کارآفرین ها کنند و برای آن ها منابع مالی تأمین کنند.
 

3. دیو توماس (Dave Thomas)
 

دیو توماس، مؤسس و مدیرعامل امپراتوری فست فود وندیز (Wendy's)، از دبیرستان ترک تحصیل کرد تا به طور تمام وقت در رستوران هابی هاوس کار کند. با اینکه توماس در سال 2002 درگذشت، ولی گفته می شود ارزش خالص او 99 میلیون دلار بود.

توماس اولین شعبه وندیز را در سال 1969 افتتاح کرد، ولی رستوران های رنجیره ای او دچار فراز و نشیب های بسیاری شد تا اینکه شروع به حضور در صدها تبلیغ تلویزیونی کرد، و بالاخره علاقه بینندگان تلویزیونی را به دست آورد و در دهه 1990 شهرت زیادی پیدا کرد.
 

4. دیوید گرین (David Green)


دیوید گرین که ارزش خالص او نزدیک به 6 میلیارد دلار است، هرگز به دانشگاه نرفت. این مؤسس هابی لابی (فروشگاه های زنجیره ای آثار هنری) دیپلم دبیرستان دارد، ولی از خیر تحصیلات مقاطع بالاتر گذشت تا کسب و کار خانگی خود را در سال 1970 با وامی 600 دلاری شروع کند. تا سال 1972، این کسب و کار به اندازه ای موفق شده بود که او توانست اولین فروشگاه خرده فروشی خود را افتتاح کند.

گرین به عنوان فردی نیکوکار شناخته می شود. او نیمی از مجموع درآمدهای کمپانی خود را وقف امور خیریه می کند. گفته می شود که تا سال 2012، او تقریباً 500 میلیون دلار وقف خیریه کرده بود.
 

5. لری الیسون (Larry Ellison)


لری الیسون، مدیرعامل سابق شرکت اوراکل، از دو دانشگاه ترک تحصیل کرد. ارزش خالص او 54 میلیارد دلار است. بعد از ایجاد دیتابیس هایی برای سازمان سیا، الیسون به همراه دو شریک خود در سال 1977 شرکت SDL را تأسیس کرد. این کمپانی در نهایت در سال 1982 تبدیل به شرکت نرم افزاری اوراکل شد.

امروز، این میلیاردر خودساخته از مقام خود به عنوان مدیرعامل کناره گیری کرده، ولی رییس هیئت مدیره و مدیر ارشد فناوری اوراکل باقی مانده است. هدف او هیچ وقت ثروتمند شدن نبود، بلکه می خواست محیط کاری ایجاد کند که خود او در آن لذت ببرد.
 

6. کوین رز (Kevin Rose)


این کارآفرین اینترنتی زیر 40 سال، شرکت های Revision3، Pownce و Milk را تأسیس کرد، ولی احتمالاً بیش از همه به خاطر وبسایت دیگ (Digg) شناخته می شود. او وارد دانشگاه نوادا در لاس وگاس در رشته علوم کامپیوتری شد، ولی بعد از دو سال انصراف داد.

امروز رز مدیرعامل HODINKEE، عضو هیئت مدیره Tony Hawk Foundation و یکی از مشاوران سرمایه گذاری گوگل است.
 

7. مایکل دل (Michael Dell)


مایکل دل همانطور که از نامش پیداست، بنیانگذار شرکت کامپیوترهای Dell است. ارزش خالص او بالغ بر 20 میلیارد دلار تخمین زده می شود. او وارد دانشگاه تگزاس شد، ولی در نهایت انصراف داد. در خوابگاه دانشگاه، او شالوده چیزی را طرح ریزی کرد که بعداً تبدیل به شرکت Dell شد. بعد از موفقیت در فروختن پکیج های آپگرید برای کامپیوترهای شخصی، او در ادامه کسب و کار بسیار بزرگتری را ایجاد کرد.
 
تا سال 1992، دل با 27 سال سن جوان ترین مدیرعامل در لیست فورچون 500 شده بود.
 

8. ریچل ری (Rachael Ray)
 

این نویسنده، کارآفرین و ستاره تلویزیونی برنامه های آشپزی هرگز به دانشگاه نرفت، و از هیچ گونه آموزش حرفه ای در هنر آشپزی برخوردار نیست. ارزش خالص او 60 میلیون دلار است، که مسلماً رقم بسیار خوبی برای کسی است که هیچ گونه مدرکی در زمینه کاری خود ندارد.

او بعد از اجرای اولین تاک شو یا برنامه گفتگومحور خود در سال 2006، آن را از طریق حضور در برنامه معروف اپرا وینفری تبلیغ کرد. او در برنامه های معروف متعدد دیگری نیز حضور داشته است.

حرف آخر؟

امروز در عصر اطلاعات، راه های بسیاری برای یادگیری و توسعه مهارت هایی که برای کارآفرین شدن نیاز دارید، وجود دارد. بیشتر کارآفرینان هم عقیده هستند که حمایت بیشتری به خصوص از طریق مؤسسات آموزشی می توانست برایشان وجود داشته باشد. ولی امروزه منابع بسیار و رایج تر از گذشته شده اند، به خصوص منابع آنلاین.

نصیحت داستان چیست؟ یک فرد با اراده همیشه راهی پیدا می کند. تحصیلات می تواند کمک یا مانعی در مسیر موفقیت باشد. اگر تحصیلات برایتان تبدیل به مانع شود، کسانی که روحیه کارآفرینی داشته باشند آن را کنار می زنند و مسیر خود را انتخاب می کنند.



:: موضوعات مرتبط: لاغری موضعی با کویتیشن , طب سوزنی , افتادگی پوست بعد از لیپوماتیک , شکم آبجو چیست؟ , کاشت ریش , کاشت مژه , جراحی پلک , تزریق ژل و فیلر , لیپوساکشن اندام ها , ,
:: برچسب‌ها: کارآفرین , موفق , موفقیت , استیو جابز , ریچارد برانسون , دیو توماس , دیوید گرین , لری الیسون , کوین رز , مایکل دل ,
:: بازدید از این مطلب : 419
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

برای کسب موفقیت تنها تلاش کافی نیست بلکه آشنایی با قوانین مخصوص و به کارگیری آنها در زندگی می تواند شما را سریعتر به اهداف تان رسانده و باعث موفق شدن شما در هر کاری شود.در این بخش 30 قانون جهانی موفقیت را باهم مرور خواهیم کرد:موفقیت

1 - قانون انگیزه
هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی، خواسته های شما سرچشمه می گیرد. پس برای رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد تا با یک برنامه ریزی اصولی به هدف رسید.
 
2 - قانون انتظار
اگر با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چیزی را در جهان پیرامونتان داشته باشید آن چیز به وقوع می پیوندد . شما همیشه هماهنگ با انتظارات تان عمل می کنید و این انتظارات بر رفتار و چگونگی برخورد اطرافیانتان تأثیر می گذارد.
 
3 - قانون تمرکز
هر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید در زندگی واقعی، شکل گرفته و گسترش پیدا می کند. بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که واقعاً طالب آن هستید.
 
4 - قانون عادت
حداقل  95  درصد از کارهایی که انجام می دهیم از روی عادت است. پس می توانیم عادت هایی را که موفقیت مان را تضمین می کنند در خود پرورش دهیم؛ و تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم.
 
5 - قانون انتخاب
زندگی ما نتیجه انتخاب های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم، کنترل کامل زندگی و تمامی آن چه برایمان اتفاق می افتد در دست خودمان است.
 
6 - قانون تفکر مثبت
برای رسیدن به موفقیت و شادی، تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست.
 
7 - قانون تغییر
تغییر ، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن.
 
8 - قانون کنترل
سلامتی ، شادی و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار، اعمال و شرایط پیرامونمان به وجود می آید.
 
9 - قانون مسؤولیت
هر چه و هر کجا که هستید به خاطر آن است که خودتان این طور خواسته اید. مسوولیت کامل آن چه که هستید ، آن چه که به دست آورده اید و آن چه که خواهید شد بر عهده خود شماست.
 
10 - قانون پاداش
عالم در نظم کامل به سر می برد و ما پاداش کامل اعمالمان را می گیریم. همیشه از همان دست که می دهیم از همان دست می گیریم. اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.
 
11 - قانون خدمت
پاداش هایی را که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار کنید و توانایی های خود را افزایش دهید، در عرصه های مختلف زندگی خود بیشتر پیشرفت می کنید.
 
12 -  قانون علت و معلول
هر چه به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی علت یا علت های به خصوصی وجود دارد، چه از آن ها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را که بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آن که تصمیم بگیرید که دقیقاً چه می خواهید و سپس عمل کنید.
 
13 - قانون ذهن
شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره آن بیشتر فکر می کنید. پس همیشه درباره چیزهایی فکر کنید که واقعاً طالب آن هستید.
 
14 - قانون عینیت یافتن ذهنیات
دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست. کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنید. زندگی ایده آل خود را با تمام جزییات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید.
 
15 - قانون رابطه مستقیم
زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست. بین طرز تفکر و احساسات درونی شما ، و عملکرد و تجارب بیرونی تان رابطه مستقیم وجود دارد. روابط اجتماعی ، وضعیت جسمانی شرایط مالی و موفقیت های شما بازتاب دنیای درونی شماست.
 
موفقیت
همچنین بخوانید : تمامی راه ها و مطالب مرتبط با موفقیت
 
16 - قانون باور
هر چیزی را که عمیقاً باور داشته باشید به واقعیت تبدیل می شود. شما آن چه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلاً به عنوان باور انتخاب کرده اید. پس باید باورهای محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید و آن ها را از بین ببرید.
 
17 - قانون ارزش ها
نحوه عملکرد شما همیشه با زیر بنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است. آن چه که
ارزش هایی را که واقعاً به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است.
 
18 - قانون تأثیر تلاش
همه امید ها، رویاها، هدف ها و آرمان های ما در گرو سخت کوشی است. هر چه بیشتر تلاش کنیم؛ موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد.
 
19 - قانون آمادگی
در هر حوزه ای موفق ترین افراد ، آن هایی هستند که وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کارها می کنند. عملکرد خوب نتیجه آمادگی کامل است.
 
20 - قانون حد توانایی
شاید برای انجام همه کارها وقت کافی وجود نداشته باشد ولی همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست. هر چه بیشتر کار کنیم کارایی بیشتری پیدا می کنیم. اما باید اموری را بر عهده بگیریم که در حد توانمان باشد.
 
 21 - قانون تصمیم
مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است. در زندگی هر جهشی در جهت پیشرفت هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشیم.
 
22 - قانون خلاقیت
ذهن ما می تواند به هر چیزی که باور داشته باشد دست یابد . هر نوع پیشرفتی در زندگی با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی ما در خلق ایده های جدید نامحدود است آینده نیز محدودیتی نخواهد داشت.
 
 23 - قانون استقامت
معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابر سختی ها، شکست ها و ناامیدی هاست . استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر به اندازه کافی استقامت کنیم، طبیعتاً سرانجام موفق خواهیم شد.
 
24 - قانون صداقت
خوشبختی زمانی به سراغ ما می آید که تصمیم بگیریم هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنیم. همواره باید با آن بهترین بهترین ها که در درون مان وجود دارد صادق باشیم.
 
 25 - قانون انعطاف پذیری
در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید، اما در مورد روش دست یابی به آن ها انعطاف پذیر باشید. درعصر تحولات سریع و رقابت شدید، انعطاف پذیری از ضروریات است.
 
 26 - قانون خوشبختی
کیفیت زندگی ما را احساسمان در هر لحظه تعیین می کند واحساس ما را تفسیر خودمان از وقایع پیرامونمان مشخص می سازد، نه خود وقایع. هرگز برای این که تجربه خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست. کافی است گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید.
 
27 - قانون تعجیل
ما همواره دوست داریم که هر چه زودتر به آرزوهایمان برسیم، به همیت دلیل است که در تمام عرصه های زندگی بی قراریم.
 
28 - قانون فرصت
بهترین فرصت ها اغلب در معمولی ترین موقعیت های زندگی مان به وجود می آید. پس بزرگترین فرصت ها به احتمال زیاد همیشه در دسترس ماست.
 
29 - قانون خود شکوفائی
شما می توانید هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود به آن نیاز دارید بیاموزید. آن هایی که می آموزند توانا هستند.
 
30 - قانون بخشندگی
هر چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش به دیگران خدمت کنید خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد، آن هم از جاهایی که اصلاً انتظار ندارید. شما تنها در صورتی حقیقتاً خوشبخت خواهید شد که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید .



:: موضوعات مرتبط: کرایولیپولیز , افتادگی پوست بعد از لیپوماتیک , لیپوساکشن اندام ها , ,
:: برچسب‌ها: موفقیت , راه , قانون , کسب موفقیت , انگیزه , انتظار , انتخاب , عادت , تفکر مثبت , بغییر ,
:: بازدید از این مطلب : 216
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین

بعد از اجرای برجام، رتبه اعتباری ایران از گروه 7 به 6 تغییر کرد؛ این در حالی است که به اعتقاد کارشناسان هم اکنون جایگاه واقعی ایران باید در گروه 3 یا 4 باشد. در این شرایط تحلیل‌های کارشناسی حاکی از این است که خبر بازگشت رتبه اعتباری ایران به زمان پیش از تحریم‌ها از سوی گروه «بریکس»، می‌تواند قدرت چانه‌زنی ایران را برای اینکه رتبه اعتباری ایران از نگاه OECD به 3 یا 4 بهبود یابد را تقویت کند.

در همین رابطه مذاکراتی با موسسه‌های اعتباری بین‌المللی انجام شده و به آنها اعلام شده با توجه به توان بازپرداخت ایران و جایگاه کشور از نظر جذب فاینانس، در رتبه ایران باید بازنگری شود. جدیدترین خبرها حکایت از آن دارد که در نشست ژانویه سال 2018  درباره رتبه اعتباری ایران تصمیم‌گیری خواهد شد که اگر ریسک‌های غیرمترقبه و سیاسی رخ ندهد، احتمال بهبود رتبه اعتباری ایران دور از دسترس نیست.

اهمیت این موضوع از آن جهت است که اگر فرض کنیم کشور به 300 میلیارد دلار سرمایه خارجی نیاز دارد، بهبود گروه تا حدود 15 تا 20 میلیارد دلار صرفه‌جویی از بابت پوشش ریسک خواهد داشت. به عبارت دیگر تغییر گروه از 6 به 4، حدود 4 تا 5 درصد در هزینه‌های پوشش ریسک تاثیر دارد. اثرات بهبود رتبه اعتباری کشور تنها به این موضوع ختم نمی‌شود. شاخص ریسک و درجه اعتبار در حکم دماسنج و جهت‌نما برای سرمایه‌گذاران را دارد؛ به‌طوری که سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند به کشوری وارد شوند که ریسک کمتری دارد. در مجموع گروه ریسک کشورها تعیین‌کننده سقف جذب سرمایه، هزینه بیمه اعتبار و فاینانس‌های خارجی است. سالانه کمتر از 200 میلیارد دلار اعتبارات بلندمدت (فاینانس) از طرف کشورهای اعتباردهنده اعطا می‌شود که با چانه‌زنی برای بهبود رتبه اعتباری ایران، باید تلاش شود سهم بیشتری از این رقم به ایران تخصیص یابد.

سیدآرش شهرآئینی، معاون فنی و عضو هیات‌مدیره صندوق ضمانت صادرات ایران در این زمینه می‌گوید: کشورهایی که در سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD) عضویت دارند، کشورهای پیشرفته اقتصادی هستند که برای هماهنگ‌سازی سیاست‌های تجاری خود در زمینه اعتبار صادراتی و نرخ‌ها، کشورها را از نظر اعتباری، رتبه‌بندی می‌کنند تا یک رقابت عادلانه بین این کشورها شکل گیرد. کشورهای غیرعضو OECD یعنی بریکس از دستورالعمل آنها پیروی نمی‌کنند و سیاست‌های خاص خود را دارند. بریکس (BRICS) نام گروهی به رهبری قدرت‌های اقتصادی نوظهور است که از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای عضو برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای‌جنوبی تشکیل شده ‌است؛ اعضای گروه بریکس همگی به غیر از روسیه در رده کشورهای در حال توسعه یا اقتصادهای در حال ظهور هستند.

به گفته وی، این کشورها با برخورداری از 44 درصد جمعیت جهان و در اختیار داشتن حدود 25 درصد تولید ناخالص داخلی دنیا، وزنه قابل توجهی در اقتصاد جهانی به شمار می‌روند. وی تاکید کرد: رتبه اعتباری ایران نزد کشورهای عضو بریکس، نه تنها پس از برجام بهبود یافته، بلکه در مواردی حتی بهتر از آن شده، برای نمونه صندوق ضمانت صادرات هند (ECGC) در رتبه‌بندی 7 گروهی خود، رتبه 3 را برای ایران اختصاص داده است. صندوق ضمانت صادرات چین (سایناشور) نیز از 9 گروهی که برای رتبه‌بندی کشورها تعیین کرده، رتبه 5 را به ایران اختصاص داده که معادل رتبه 4 از 7 گروه است؛ ضمن اینکه صندوق ضمانت صادرات روسیه یا اکسیار نیز ایران را در گروه 4 اعتباری خود قرار داده و رتبه ایران نزد صندوق ضمانت صادرات آفریقای جنوبی (ECIC) نیز 5 از 7 است.

معاون فنی صندوق ضمانت صادرات ایران گفت: اگرچه رتبه اعتباری ایران در سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه به 6 بهبود یافته، اما در مورد سایر کشورها که سهم اثرگذاری در اقتصاد جهانی دارند نیز بهتر از این رتبه است که می‌تواند آنها را در رایزنی برای جذب سرمایه با شرایط بهتر راهنمایی کند.

شهرآئینی درباره اهمیت این رتبه‌بندی‌ها توضیح داد: اثر اولیه این رتبه‌بندی در زمینه ریسک‌پذیری کشورها، در کاهش یا افزایش هزینه‌های جذب سرمایه دیده می‌شود و کشورها بر مبنای آن بسته‌های تامین مالی مختلفی را به کشورهای فاینانس گیرنده ارائه می‌کنند.

عضو هیات مدیره صندوق ضمانت صادرات ایران افزود: با توجه به بهبود رتبه اعتباری ایران نزد کشورهایی چون هند، روسیه، چین و حتی آفریقای‌جنوبی، ایران می‌تواند بسته‌های مالی جذاب‌تری را نسبت به اروپا از این کشورها دریافت کند. وی افزود: هزینه تامین مالی خارجی (فاینانس) شامل بهره وام و بیمه (پوشش ریسک) است که این هزینه‌ها با توجه به نرخ ریسک کشورها متغیر است؛ هرچه ریسک کشوری پایین‌تر باشد، این هزینه‌ها نیز با نرخ کمتری برای آن محاسبه می‌شود.

شهرآئینی اظهار کرد: برای نمونه کشوری که در رتبه‌بندی OECD در رتبه کم‌ریسک‌ترین کشور قرار دارد، می‌تواند این فاینانس را با پرداخت یک‌درصد حق بیمه دریافت کند اما اگر در رتبه 7 یعنی پرریسک‌ترین کشور قرار گیرد، این نرخ به بالای 10 درصد می‌رسد؛ یعنی اینکه این رتبه‌بندی در هزینه ناشی از جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیز موثر است. این کارشناس حوزه تامین مالی بین‌المللی اظهار کرد: با توجه به بهبود رتبه ایران نزد کشورهایی که در OECD عضویت ندارند و نیز یارانه‌ای که این کشورها برای پرداخت فاینانس به کشورهای مختلف در نظر می‌گیرند، می‌توان گفت تامین مالی از کشورهای بریکس برای ایران کم‌هزینه‌تر است. وی توضیح داد: برای نمونه روسیه برای پرداخت فاینانس تا 5/3 درصد یارانه صادراتی می‌دهد که سبب می‌شوند مجموع نرخ هزینه بیمه و بهره وام فاینانس به کمتر از 3 درصد برسد. شهرآئینی تاکید کرد: این در حالی است که با توجه به رتبه 6 ایران نزد سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه، هزینه جذب فاینانس از کشورهای عضو این گروه به مراتب برای ایران بالاتر است.

عضو هیات مدیره صندوق ضمانت صادرات ایران گفت: البته در فرآیند جذب فاینانس باید به این نکته توجه کرد که از کشورهایی این تامین مالی انجام شود که از فناوری‌های جدیدتر برخوردارند تا بتوان در کنار جذب فاینانس، صنعت کشور را نیز روزآمد کرد.



:: موضوعات مرتبط: جراحی بینی , جراحی فک , تزریق بوتاکس و ژل , طب سوزنی , اقدامات قبل و بعد از جراحی زیبائی شکم , ,
:: برچسب‌ها: اقتصاد , اقتصاد ایران , رشد اعتبار , رشد اقتصادی , صندوق ضمانت , موسسه اعتباری ,
:: بازدید از این مطلب : 349
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 3 مهر 1396 | نظرات ()