یپوماتیک چیست LIPOMATIC
بیشترین سوالات در لیپوماتیک بر این نکته متمرکز است که لیپوماتیک چیست ، عوارض لیپوماتیک چیست و همچنین اینکه برتریهای این روش نسبت به روشهای گذشته چیست . لیپوماتیک در حقیقت یک نوع دستگاه ساکشن پیشرفته برای تخلیه چربیهای موضعی زیر پوست می باشد. تکنولوژی بکار گرفته شده در این ابزار بقدری دقیق و فوق العاده عمل می کند که کاملا آنرا از لیپوساکشن متمایز می سازد. همچنین برتری این دستگاه بر لیزر لیپولیز هم در حین عمل برای جراح و هم در نتایج عمل برای بیمار کاملا مشهود می باشد.
لیپوماتیک Lipomatic با استفاده از امواج اینفراسونیک و ارتعاش (Vibration) و نوسان ثابت حول محوری (Nutation) سلولهای چربی را از محل اتصالات آنها به یکدیگر جدا می سازد و بدون اینکه منجر به تخریب سلولهای چربی گردد، سلولهای بافت چربی را سالم از زیر پوست با عمل ساکشن خارج می نماید. به همین دلیل از سلولهای خارج شده چربی توسط این تکنیک می توان مجددا بعنوان فیلر برای حجیم سازی گونه و صورت و یا سایر اعضاء استفاده نمود. قابل ذکر است که این چربی بمراتب دارای دوام بیشتر و تورم کمتر پس از تزریق بعنوان فیلر می باشد و نسبت به چربی کشیده شده توسط ساکشن برای حجیم سازی بسیار سالمتر (Intact) است.
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
عبارت بازاریابی به چه معنی و مفهومی میباشد؟ اکثر مردم به طور اشتباه، بازاریابی را فقط به عنوان فروش و فعالیتهای پیشبرد فروش مثل تبلیغات، تصور میکنند ولی فروش تنها یکی از وظایف بازاریابی میباشد و مهمترین جزء به شمار نمیرود. اگر بازاریاب بتواند با یک بررسی کامل در شناخت کالاهای موردنیاز مصرفکننده توفیق یافته و میزان توسعه کالاهای مرغوب، قیمتگذاری و توزیع کردن را به نحو موثری انجام دهد، کالاها به سادگی به فروش خواهند رفت، هر کسی اطلاعاتی در مورد کالاهایی که موردتوجه مصرفکنندگان است دارد، مثلا وقتی که ایستمن کداک دوربین اینستاماتیک خودش را طراحی کرد، وقتی که آتاری نخستین بازیهای ویدیویی را طراحی کرد و وقتی که هندا اتومبیل آکورد خود را تولید کرد، این تولیدکنندگان با درخواستهای خرید مواجه شدند. آنها به جای طراحی کالاهایی برای استفاده شخصی، محصولاتی مناسب با خواست عموم تولید کردند. پیتر دراکر یکی از صاحبنظران و اندیشمندان مدیریت هدف بازاریابی را بدین شرح بیان میکند: «هدف بازاریابی این است که بیشترین فروش را انجام دهد و این ممکن نخواهد شد تا موقعی که مشتری را آنطور که خدمات یا تولیدات دقیقا متناسب با خواستههای او باشد، بشناسیم و درک کنیم. این بدین معنی نیست که فروش و تبلیغات مهم نیستند زیرا گذشته از اینکه قسمتی از مجموعه فعالیتهای زنجیرهای بازاریابی هستند، به صورت ابزارهای بازاریابی با هم به کار میروند تا بر بازار تاثیر بگذارند. تعریف بازار با دید بازاریابی کاربردی :بازار محلی است که در آنجا کالا جهت تبادل وجود داشته باشد یا به عبارت دیگر مکانی که شامل حضور مشتری و عرضه باشد. مشتری باید دارای
پول نیاز میل به خرید باشد
بازاریابی تعریف کلاسیک بازاریابی شامل آن دسته از فعالیتهایی است که کالاها و خدمات را از واحد تولیدی و خدماتی به مصرفکننده میرساند چنین تعریفی ناقص بوده و فعالیتهای بازاریابی را محدود به انجام وظایفی که صرفا مابین تولید و مصرف قرار گرفتهاند مینماید. از جمله این فعالیتها میتوان بستهبندی کالاها، نامگذاری و علائم تجاری فراوردههای کانالهای توزیع (نظیر فروش مستقیم به مصرفکننده نهایی، عمده فروش، واسطه، خردهفروش) ترابری، انبارداری، روشهای فروش، آگهیهای بازرگانی، قیمتگذاری و اعتبارات مصرفی را نام برد. امروزه این امر مسلم شده است که یک مدیر بازاریابی موفق نمیتواند فعالیتهای خود را از زمانی که کالا تولید گردیده و آماده پخش است آغاز نموده و با تحویل کالا به مصرفکننده به پایان برساند. قسمتی از فعالیتهای عمده بازاریابی به کارهای پیش تولیدی معطوف میشود ازجمله فعالیتهای بازاریابی پیشتولیدی، شناخت مصرفکنندگان و رفتار آنان در بازار را میتوان نامبرد. فعالیت دیگر شامل بررسی بازار کالا جهت تولید و فروش مقرون به صرفه آنها میباشد باز هم قبل از اینکه واحد تولیدی به ساخت محصول اقدام کند مدیر بازاریابی باید کالا را طوری طرحریزی کند که پس از تولید موردپسند مصرفکنندگان قرار گرفته و نیازها و خواستههای آنها را برآورده سازد. نوآوری محصولات و خرید کالا و قطعات به منظور تولید و فروش نیز از جمله فعالیتهای بازاریابی پیش تولیدی میباشد. مدیر بازاریابی همچنین نمیتواند وظایف خود را با فروش و تحویل کالا به مصرفکننده خاتمه یافته پندارد. ازجمله وظایف پس از فروش کالا را میتوان تعمیر و نگهداری کالاهای فروش رفته، اجرای قرارداد ضمانت کالا، ارائه خدمات به مشتریان و گردآوری اطلاعات پیرامون رضایت مصرفکننده نسبت به کالاهای فروش رفته و پیشنهاد آن اطلاعات به قسمتهای مختلف سازمان به ویژه واحد طرحریزی کالا نام برد. علاوه بر فعالیتهای پیش تولیدی، توزیعی و پس از فروش بازاریابی تعدادی از فعالیتهای مدیریت بازار نیز وجود دارد که دامنه آنها محدود به هیچ یک از حوزههای سه گانه بالا نمیباشد. ازجمله این فعالیتهای بازاریابی را میتوان پژوهشهای بازار، شرایط محیطی بازار، قوانین و مقررات بازار، سیستمهای اطلاعات بازار، تعهدات اخلاقی در امور بازاریابی و بازاریابی بینالمللی نام برد. بدین ترتیب روشن میگردد که دامنه بازاریابی بسیار وسیع بوده و فعالیتهای گسترده اقتصادی را شامل میگردد. به همین جهت در حدود نیمی از جمعیت فعال کشورهای پیشرفته صنعتی را شاغلین امور بازار تشکیل میدهند در کشورهای در حال توسعه از جمله در کشور ایران با اینکه تمام وظایف نام برده شده به وسیله شرکتها و کارخانجاتی که سهم عمدهای در بازار دارند اعمال میگردد لیکن نظر به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی این کشورها تکیه بر پارهای از فعالیتهای بازاریابی بیشتر از سایر فعالیتها میباشد. مثلا نحوه توزیع کالا از تولید به مصرف و حذف واسطه هایی که صرفا جنبه احتکار و بورسبازی دارند یکی از وظایف مهم مدیران بازار در کشورهای در حال رشد میباشد در مقابل به علت کمبود منابع تولیدی و نیاز فراوان مصرفکنندگان در مواردی که رقابت عامل موثری در سهم بازار باشد توجه زیادی به آگهیهای بازرگانی جهت انگیزش خریداران نمیشود. همچنین در جوامعی نظیر کشور ایران که نرخ تورم به نسبت بالاتر از مشابه آن در کشورهای صنعتی است انگیزههایی برای فروش قسطی باقی نمیماند. بدین ترتیب این روش حمایت از فروش کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. اطلاعات نقش مهمی در فعالیتهای مدیریت بازاریابی استراتژیک دارد، اطلاعات قابل اطمینان - موثق و در دسترس بخصوص در جهت تشخیص نیازمندیهای بازار بهبود کالا و خدمات - نوآوری و خلاقیت - برنامهریزی و کنترل برای مدیریت بازاریابی با ارزش و موثر است که این موضوع به عنوان یکی از مسائل مهم مدیران بازاریابی در ایران و سایر کشورهای در حال توسعه میباشد. تعریف ما از بازاریابی به شرح ذیل میباشد: «بازاریابی عبارت از فعالیتهای نیروی انسانی است که از طریق تبادل فرایندها به سمت ارضاء نیازها و خواستهها هدایت شود.» برای روشنتر کردن این تعریف، نگاهی به واژههای ذیل خواهیم داشت: احتیاجات، خواستهها، تقاضاها، محصولات، داد و ستد، معاملات و بازارها. احتیاجات (Needs) اساسیترین و زیربناییترین مفهوم بازاریابی، نیازهای بشر میباشد که ما آن را به شرح زیر تعریف میکنیم: احتیاجات عبارت از بیان احساس کمبود در یک فرد میباشد. وقتی که یک نیاز ارضاء نشود، شخص ناراحت است. یک فرد ناراضی یکی ازاین دو کار را انجام میدهد: یا به دنبال چیزی خواهد گشت که نیاز او را برطرف کند و یا کوشش میکند که نیازهایش را کاهش دهد. مردم در جوامع صنعتی سعی میکنند کالاهایی را پیدا کرده یا توسعه دهند که خواستههای آنها را ارضاء نماید. مردم در جوامع فقیر سعی میکنند که خواستههای خود را به چیزهایی که قابل دسترس باشند کاهش دهند. خواستهها( Wants) دومین مفهوم اساسی در بازاریابی، خواستههای بشر میباشد. خواستههای بشر زمانی که توسط فرهنگ و شخصیت افراد شکل بگیرند، شناخته میشوند. همراه با تکامل جامعه، خواستههای اعضای آن نیز افزایش و گسترش مییابد. مردم در معرض کالاهای متنوعی که علاقه و تمایلات آنها را برمیانگیزد قرار دارند. تولیدکنندگان کوشش میکنند که رابطهای بین چیزهایی که آنها تولید میکنند و نیازهای مردم برقرار نمایند. تقاضاها (Demands) مردم اکثرا خواستههای نامحدود، اما منابع محدود دارند. آنها تولیداتی را انتخاب میکنند که حداکثر رضایتمندی را در مقابل پولشان ایجاد نماید. خواستهها وقتی تبدیل به تقاضاها میشوند که با قدرت خرید همراه باشند. مصرفکنندگان به تولیدات به عنوان مجموعههای پرمنفعت مینگرند و کالاهایی را انتخاب میکنند که بهترین و بیشترین استفاده را به آنها میدهد. پس یک تویوتا یعنی یک حمل و نقل اساسی، یک قیمت پایین و سوخت اقتصادی (کم مصرف)، یک اتومبیل خوب یعنی: راحتی، تجمل و منزلت. مردم کالایی را انتخاب میکنند که حداکثر رضامندی را در ارتباط با خواستهها و منافع آنها ایجاد نماید. محصولات (Products) احتیاجات، خواستهها و تقاضاهای بشر، اشاره ضمنی به این مطلب دارد که محصولاتی وجود دارند که میتوانند آنها را ارضاء نمایند ما محصول را به شرح ذیل تعریف مینماییم: یک محصول عبارت از هر چیزی است که بتواند جهت اطلاع و رویت، اکتساب، استفاده یا مصرف، به بازار ارائه شود و بتواند یک خواسته یا یک نیاز را ارضاء نماید. تمامی محصولات به طور مساوی مورد درخواست نیستند. قابل دسترسترین و کم قیمتترین محصولات محتملا در درجه اول اهمیت، برای خریده شدن قرار دارند. مفهوم یک محصول محدود به اشیاء فیزیکی نمیباشد بلکه هر عاملی که توانایی برآورده کردن یک نیاز را داشته باشد یک محصول است علاوه بر کالاها وخدمات محصول شامل: افراد، مکانها، سازمانها، فعالیتها وایدهها میباشد. یک مصرفکننده در مورد سرگرمیهایش تصمیم میگیرد: تلویزیون تماشا میکند، به چه مکانهایی برای تعطیلات برود، در سازمانها عضو شود، از عقاید و نظرات حمایت کند. برای مصرفکننده تمام اینها یک محصول هستند. اگر واژه «محصول» مناسب نباشد، میتوانیم از واژههای ارضاءکننده «منبع یا پیشنهاد» استفاده نماییم. مبادله (Exchange) بازاریابی زمانی صورت میگیرد که مردم تصمیم میگیرند نیازها و خواستههای خودشان را از طریق مبادله ارضاء نمایند. مبادله عبارتست از عمل به دست آوردن چیز مورد درخواست از یک شخص و دادن چیزی در مقابل آن. مبادله طریقهای است که مردم میتوانند توسط آن کالای موردنیاز و درخواست خود را به دست آورند. مبادله از محدودیت خاص خود برخوردار است: مردم ناچار به التماس یا محتاج بخشش دیگران نیستند. مردم باید دارای مهارتها و تخصصهایی باشند که بتوانند چیز مورد احتیاجی را تولید نمایند یا خدمت موردنیازی را ارائه کنند و در مقابل کار یا کالای تولید یا ارائه شده دیگران را به دست آورند. مبادله هدف اصلی بازاریابی میباشد. برای اینکه یک مبادله صورت پذیرد، شرایط متعددی وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند: باید حداقل دو طرف وجود داشته باشد و هر طرف نیز باید چیز ارزشمندی برای طرف مقابل در اختیار داشته باشد، هر طرف باید بخواهد تا با طرف دیگر معامله کند و هرکدام باید در قبول یا رد محصول ارائه شده توسط دیگری آزاد باشند و بالاخره هر طرف باید قادر به برقراری ارتباط و تحویل کالا باشد. این شرایط، مبادله را ممکن میسازد. برای اینکه یک معامله واقعا صورت پذیرد، دو طرف باید به توافق برسند. اگر آنها موافق باشند، چنین نتیجه میگیریم که عمل مبادله، طرفین را در شرایط و موقعیت بهتری از کار قرار داده است. زیرا هر یک از آنها در قبول یا رد پیشنهاد آزاد بوده است. با این توصیف، درست همانطور که تولید محصول ایجاد ارزش میکند، مبادله نیز ایجاد ارزش میکند و این امر تواناییهای مصرفی بیشتری را به مردم میدهد. معاملات (Transaction) از آنجایی که مبادله هدف اساسی بازاریابی میباشد، معامله محور فعالیتهای بازاریابی است. معامله عبارتست از یک داد و ستد ارزشها بین دوطرف. یک معامله حداقل شامل دو چیز با ارزش، شرایطی که در یک زمان معین روی آنها توافق شده و یک محل مورد توافق است. بازاریابی مجموعه اقداماتی است در جهت رساندن تولیدات، خدمات، ایدهها و امثال آن به مرحله مبادله یا معامله. بازارها (Markets) مفهوم معاملات ما را به مفهوم یک بازار هدایت مینماید. یک بازار عبارتست از مجموعه خریداران واقعی و بالقوه یک کالا. همانطور که تعداد افراد و معاملات در یک جامعه رو به افزایش است، تعداد تجار و مکانهای بازار نیز رو به افزایش است. در جوامع پیشرفته، بازار لزومی ندارد که به صورت مکانی که خریدار و فروشنده در آن به داد و ستد ارزشها میپردازند، باشد با حمل و نقل و ارتباطات مدرن، یک تاجر میتواند یک کالا را در برنامه آخر شب تلویزیون تبلیغ نماید. توسط تلفن از صدها مشتری سفارش بگیرد و روز بعد آن کالا را برای خریداران پست نماید بدون اینکه هیچ گونه برخورد حضوری با خریدار داشته باشد. یک بازار میتواند در اطراف یک محصول، یک خدمت، یا هر چیز با ارزشی رشد نماید. به عنوان مثال: یک بازار کار، شامل افرادی است که تمایل دارند کار خود را در مقابل دستمزد یا محصولات، ارائه دهند. موسسات مختلفی از قبیل موسسات کاریابی و موسسات مشاوره، در اطراف یک بازار کار رشد کردند تا بتوانند به عملکرد آن به نحو بهتری کمک نمایند. بازار پول یکی دیگر از بازارهای مهم میباشد که برای این به وجود آمده است تا احتیاجات مردم را برآورده کند، بنابراین آنها میتوانند پول قرض بگیرند، قرض بدهند یا پسانداز کنند. بازاریابی( Marketing ) بالاخره مفهوم بازار ما را به چرخه کامل مفهوم بازاریابی میرساند. بازاریابی یعنی کار کردن با بازارها، به این منظور که باعث رضامندی احتیاجات و خواستههای بشر میگردد. پس ما به تعریف خودمان در مورد بازاریابی، برمیگردیم. به عنوان «فعالیتهای بشر که برای ارضاء کردن احتیاجات و خواستهها از طریق تبادل فرایندها هدایت میشود» تبادل فرایندها، مستلزم کار است. فروشندگان مجبورند خریداران را جستجو کنند، نیازهای آنها را شناسایی نموده و کالاهای خوب و مناسب طراحی نمایند، آنها را توسعه داده، انبار نموده و قیمتگذاری کرده و تحویل نمایند. چنین فعالیت هایی از قبیل توسعه محصول، تحقیق، ارتباطات، توزیع، قیمتگذاری و خدمات،فعالیتهای اصلی بازاریابی میباشند. اگرچه مامعمولا به بازاریابی به عنوان ادامه کسب توسط فروشنده، میاندیشیم اما خریداران نیز به فعالیتهای بازاریابی میپردازند. مصرفکنندگان وقتی «بازاریابی» میکنند که به جستجوی کالاهایی که توان پرداخت قیمت آنهارا دارند میپردازند. نمایندگی یک شرکت زمانی بازاریابی میکند که به دنبال فروشندگان رفته و برای شرایط خوب، چانه میزند. یک «بازار فروشندگان» بازاری است که در آن فروشنده دارای قدرت زیادتری میباشد و خریداران مجبورند که خیلی دقیق و کوشا باشند. در یک «بازار خریداران»، خریدار دارای قدرت زیادی بوده و فروشنده، مجبور است که بسیار فعال و کوشا باشد. وظایف مدیریت بازار عالیتهای مدیریت بازاریابی باید در چارچوب برنامههای استراتژیک یک شرکت و با نگرش نظامگرا انجام گیرد. مدیریت بازاریابی وظایف زیر را به عهده دارد: جمعآوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و به طور کلی تعیین نیاز مصرفکنندگان موردنظر. لازم به توضیح میباشد که مدیران بازاریابی باید از طریق تقسیم بازار بتوانند مصرفکنندگان موردنظر را شناسایی نمایند و با توجه به خصوصیات مصرفکنندگان، کالا و خدمات موردنیاز آنها را تامین کنند. تعیین هدفهای بازاریابی با توجه به نتایج اطلاعات به دست آمده و منابع شرکت مانند مشخص کردن هدفهای فروش و سهمیه بازار. تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی Mix Marketing که عناصر عمده آن عبارتند از محصول، قیمت، کانالهای توزیع و فعالیتهای پیشبرد فروش که این عناصر به عنوان فعالیتهای قابل کنترل مدیریت بازاریابی میباشند. مدیران بازاریابی باید به این سوالات جواب دهند که چه محصولی، با چه قیمتی تولید و در چه مکانی عرضه نمایند و با چه شیوه تبلیغاتی به اطلاع مصرفکنندگان برسانند. بدیهی است که این عوامل قابل کنترل مدیریت بازاریابی با توجه به شرایط محیطی (سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و...) که بر فعالیتهای بنگاه اقتصادی تاثیر دارند با امکانات موسسه مشخص میگردند. در نتیجه مدیریت بازاریابی با توجه به نیاز مصرفکنندگان و منابع سازمان باید کالا یا خدمات موردنیاز مصرفکنندگان را تهیه و عرضه نمایند.
سازماندهی: به منظور اینکه مدیریت بازاریابی بتواند به اهداف موردنظر برسد باید فعالیتهای بازاریابی خود را سازماندهی نماید و نیروی انسانی و آموزش لازم را تامین نماید و ضمنا جهت پیشبرد فعالیتها هماهنگیهای لازم را داشته باشد. کنترل و یا نظارت: به منظور اینکه فعالیتها با توجه به برنامه پیش برود مدیریت بازاریابی باید در مقاطع زمانی مختلف عملکرد را با برنامه مورد بررسی و مقایسه قرار دهد و در جهت رفع مشکلات و تجدیدنظر در برنامه اقدام نماید. تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم و قطعات و ارائه خدمات تعمیراتی جهت محصولاتی که به فروش رفتهاند. بدیهی است مصرفکنندگان در تصمیمگیری جهت خرید کالا در یک بازار رقابتی حتما به پارامتر خدمات بعد از فروش توسط تولیدکنندگان نیز توجه دارند. بررسی نظریات مصرفکنندگان: مدیران بازار در نهایت، نقطهنظرات و عکسالعمل مصرفکنندگان را در مورد کالا یا خدماتی که ارائه شده باید از طریق شیوههای مختلف تحقیقات بازاریابی دریافته و آنها را بررسی و مورد استفاده در تصمیمگیری و برنامههای خود قرار دهند. زیرا فرض ما در بازاریابی پیشرفته این است که مصرفکنندگان حرف اول را میزنند و اگر بنگاه اقتصادی بخواهد در اقتصاد رقابتی (اقتصاد بازار) فعال باشد و سهم عمدهای از بازار را به خود اختصاص دهد و در نتیجه سود داشته باشد و به زندگی خود ادامه دهد باید حتما به مصرفکنندگان توجه لازم را داشته باشد.
علاوه بر وظایف مذکور، ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات ارائه شده نیز جزو وظایف مدیریت بازار میباشد. مدیریت بازاریابی وظیفه دارد «مقدار»، «زمان» و «خصوصیات» تقاضا را طوری هماهنگ کند که سازمان بتواند به اهداف خود برسد. بدیهی است در هر زمان مقدار واقعی تقاضا برای کالا یا خدمات ممکن است «پایینتر»، «مساوی» و یا «بالاتر» از سطح تقاضای موردنظر باشد. برای ایجاد تقاضا در مورد کالا سه شرط باید وجود داشته باشد: اول باید نیاز برای آن کالا توسط گروهی از مردم وجود داشته باشد، دوم آنکه این گروه قدرت خرید کالاها را داشته باشند و سوم آنکه میل داشته باشند قسمتی از پول خود را در رفع نیاز خود بپردازند. اهم وظایف مدیریت بازار
جمعآوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و تعیین نیاز مصرفکنندگان مشخص نمودن هدفهای فروش و سهمیه بازار تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی که عناصر آن از محصول، قیمت، کانالهای توزیع و فعالیتهای پیشبرد فروش میباشند. سازماندهی فعالیتهای بازاریابی و نیروهای انسانی و آموزش لازم برای آن کنترل و یا نظارت به منظور اینکه فعالیتها با توجه به برنامه پیش برود. تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم یدکی و قطعات بررسی نظریات مصرفکنندگان در ارتباط با محصولات و خدمات ارائه شده ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات ایجاد هماهنگی بین مقدار، زمان و خصوصیات تقاضا
کلمه بازاریابی به قدری وارد زندگی روزانه ما شده است که شاید دیگر پرسیدن این سوال که “بازاریابی چیست؟” در نگاه اول کار مسخرهای باشد:
“خب بازاریابی بازاریابیه دیگه. این چه سوالیه؟”
اما اگر کمی در موضوع دقیق شویم، میبینیم که ارائه یک تعریف دقیق از مفهوم بازاریابی کار چندان راحتی نیست. واقعاً چگونه میتوانیم بگوییم که کدام فعالیتهای یک کسب و کار، بازاریابی محسوب میشوند و کدام فعالیتها نمیشوند؟
متاسفانه، در حال حاضر تصور بسیاری از شرکتهای ایرانی این است که بازاریابی صرفاً یک معادل برای کلمه تبلیغات بوده و چیزی بیش از آن نیست. اما ما نوینیها، به عنوان یک تیم فعال در این زمینه، میدانیم که بازاریابی مبحثی بسیار گستردهتر از تبلیغات است. و دقیقاً به همین دلیل بود که تصمیم گرفتیم در مورد معنای بازاریابی یک مقاله بنویسیم. ما در این مقاله، برای پیدا کردن یک تعریف خوب از بازاریابی، به سراغ متخصصان جهانی میرویم و میبینیم از نظر هر یک از آنها، بازاریابی چیست.
بازاریابی چیست؟ تعریف بازاریابی از نگاه ۱۵ متخصص مطرح جهانی
با کمی گشت و گذار در اینترنت توانستیم صدها تعریف مختلف برای بازاریابی پیدا کنیم. اما مطمئناً ارائه تمام آنها از حوصله این مقاله خارج بود. پس به ۱۵ تعریف برگزیده بسنده کردیم که هر یک را با توضیحی کوتاه به شما ارائه خواهیم کرد. این تعریفها تقریباً اکثر جوانب بازاریابی را در بر میگیرند.
خب، بیایید شروع کنیم: یک تعریف شسته رفته و کامل از بازاریابی
american-marketing-associationبازاریابی آن فعالیت، و همچنین مجموعۀ موسسهها و فرآیندهایی است که در راستای ساخت، انتقال، رساندن و تبادل آن پیشنهادهایی انجام شوند که برای مشتری، ارباب رجوع، همکاران و در کل، جامعه، ارزشمند باشند. – اتحادیه بازاریابی آمریکا
تعریف اتحادیه بازاریابی آمریکا (American Marketing Association یا AMA) نتیجه سالها بحث است و تعجبی هم ندارد که یک نگاه جامع، ولی دقیق به بازاریابی را ارائه میدهد. این تعریف تمام بخشهای بازاریابی، از جمله توسعه محصول، روابط عمومی، قیمتگذاری و دیگر جوانب استراتژیک بازاریابی را در بر میگیرد. تعریف مارکتینگ از نگاه یک اسطورۀ بازاریابی
regis-mckenna
بازاریابی همهچیز است. – رجیس مککِنا
خب، قبل از اینکه راجع به حرف رجیس مککنا حرف بزنیم، بگذارید خود او را بهتر بشناسیم. او همان بازاریابی است که اکثر روشهای مارکتینگ با تکنولوژی را به جهان معرفی کرده و با شرکتهای بزرگی همچون اپل، مایکروسافت، اینتل و … در زمینه مارکتینگ همکاری داشته است. تاثیر کارهای مککنا باعث شده در جهان تجارت از او به عنوان بازاریاب اسطورهای (و بسیاری القاب دیگر) یاد شود. پس اینکه استیو جابز خودش مستقیماً از او درخواست کرده که در بازاریابی اولین کامپیوتر شرکت اپل کمکشان کند، نباید باعث تعجب شما شود.
تعریف مککنا از بازاریابی با شهرتش همخوانی دارد. تعریفی جسورانه که به ما میگوید هر کاری که میکنیم بخشی از بازاریابی ماست. این یعنی بازاریابی به تحقیق، طراحی محصول، قیمتگذاری و تبلیغات محدود نمیشود و کوچکترین مسائل کاری از جمله نحوه پاسخ دادن به تلفن و سرعت ما در حل مشکلات را شامل میشود. بله! تمام این موارد در نگاه مشتری به شرکت ما تاثیر خواهند داشت. بازاریابی: نگاه مشتری به تجارت
بازاریابی نه تنها مبحثی بسیار گستردهتر از فروش است، که اصلاً به یک فعالیت مشخص محدود نمیشود و تمام بخشهای یک تجارت را در بر میگیرد. بازاریابی، کلیّت یک تجارت است که بر طبق نتیجۀ نهایی و از نگاه مشتری دیده میشود. بنابراین توجه و قبول مسئولیت بازاریابی باید توسط تمام بخشهای یک سازمان انجام شود. – پیتر دراکر
پیتر دراکر یکی از تاثیرگذارترین افراد در شکلدهی اصول و اساس تجارت مدرن است. همانطور که دیدید، این متخصص تجارت و بازاریابی نیز این ایده را ترویج میدهد که بازاریابی همهچیز است. البته او توضیحی کاملتر در این زمینه به ما ارائه میدهد. به علاوه، (به درستی) به ما میگوید که بازاریابی با فروش فرق میکند.
در همین راستا، بد نیست ببینیم او در مورد هدف بازاریابی به ما چه میگوید:
هدف بازاریابی این است که مشتری را به خوبی بشناسد و بفهمد، تا به این ترتیب بتواند محصولات و خدماتی را ارائه دهد که برای او مناسب باشند و خود به خود فروش بروند. حتما بخوانید: بازاریابی و فروش با هم تفاوت دارند! بازاریابی قرار است واکنشی در مشتری برانگیزد
jay-baer
منظور از بازاریابی، آن پیامها و فعالیتهایی است که باعث به وجود آمدن پیامها یا فعالیتهای دیگری میشوند. – جی بائر
جی بائر یک مشاور مطرح بازاریابی است که شرکت بازاریابی Convince & Convert (متقاعد و تبدیل کن) را تاسیس کرده و کتابی پر فروش در زمینه بازاریابی به چاپ رسانده است. بد نیست بدانید که وبلاگ او به عنوان یکی از پربازدیدترین منابع مرتبط با بازاریابی شناخته شده است.
توضیح او از مفهوم بازاریابی، در عین سادگی، حرف زیادی برای گفتن دارد. کار بازاریابی فقط فروش محصول نیست و باید کاری کند که مشتریان پیام کسب و کار ما را منتقل کنند.
philip-kotler تعریف بازاریابی از یک نگاه آکادمیک
بازاریابی یک فرآیند اجتماعی است که به وسیله آن افراد و گروهها، چیزی که میخواهند و نیاز دارند را با تولید و مبادله محصولات و ارزش با دیگران، بدست میآورند. – فیلیپ کوتلر
فیلیپ کوتلر یکی از تاثیرگذارترین چهرههای بازاریابی در جهان است و بیش از ۵۵ کتاب در این زمینه به چاپ رسانده است. بد نیست بدانید که یکی از کتابهای او به نام “مدیریت بازاریابی: تحلیل، برنامهریزی و کنترل” به عنوان محبوبترین کتاب درسی برای کلاسهای رشته تجارت شناخته شده است.
بنابراین کاملاً طبیعی است که نگاه او به بازاریابی هم یک نگاه سنتی و دانشگاهی باشد: دقیق و سرد. استفاده از عبارت “فرآیند اجتماعی” در این تعریف، کمی توجه را از بخش تجاری دور میکند و کلمه “افراد” شاید چندان جایگزین مناسبی برای “مشتریان” نباشد. حتما بخوانید: 10 تکنیک عالی روانشناسی برای افزایش مشتریها و فروش سوال بازاریابی چیست و پدر بازاریابی چریکی
jay-conrad-levinsonبازاریابی هر نوع تعاملی است که تجارت شما، با هر کسی داشته باشد، که بخشی از تجارت شما نیست. بازاریابی همچنین حقیقتی است که جذاب شده است. بازاریابی این هنر است که طرز فکر مردم را عوض کنید. بازاریابی فرصتی برای شماست تا از کسب و کار خود سود کنید، شانس این است که با دیگر تجارتها در جامعه یا صنعت خود تعامل داشته باشید و فرآیندی برای ساخت روابط طولانیمدت است. – جی کنراد لوینسون
لوینسون شاید معرف حضور شما هم باشد. او همان کسی است که علیه روشهای سنتی بازاریابی قیام کرد و یک شیوه مدرن بازاریابی به اسم گوریلا مارکتینگ یا بازاریابی چریکی را به جهان معرفی نمود. آنچه خواندید، بخشی از یک سخنرانی پر شور توسط این بازاریاب خلاق است که در آن، نقش متقاعدسازی در بازاریابی کاملاً برجسته شده است. بازاریابی: راهی برای کسب اعتماد
بازاریابی یعنی کسی را که نیاز به دانستن دارد، به خود علاقهمند کرده و اعتماد او را بدست آورید. – جان جانتش
جان جانتش یک متخصص بازاریابی است که به خاطر معرفی روش بازاریابی چسب پهن یا داکت تیپ مارکتینگ (Duct Tape Marketing) معروف شد. تخصص او کمک به کسب و کارهای کوچک برای رشد است. تعریف جانتش از بازاریابی، دقیقاً همچون تعریف لوینسون، روی بحث متقاعدسازی مخاطب تاکید بسیاری دارد، اما نگاه او، یک نگاه بسیار شخصیتر است و بحث جلب اعتماد مشتری را نیز پوشش میدهد. تعریف مارکتینگ از نگاه یک موسسه بینالمللی
بازاریابی یعنی
chartered-institute-of-marketing
“فرآیند مدیریتی که مسئول شناسایی، پیشبینی و برآورده کردن خواستههای مشتریان به روشی سودآور است.” – موسسۀ بازاریابی چارترد
موسسۀ بازاریابی چارترد (Chartered Institution of Marketing) یا به اختصار CIM، بزرگترین مرکز جهانی در زمینه بازاریابی است که در انگلستان فعالیت میکند. برای آنکه بفهمید چقدر بزرگ، باید بدانید که این موسسه بیش از ۳۵ هزار عضو و دانشجو از سراسر جهان دارد.
تعریف CIM از بازاریابی یک تعریف دقیق و جامع است که به این موضوع اشاره دارد که کار بازاریابی، برطرف کردن نیازهای مشتریان است. فقط نباید فراموش کرد که این رفع نیاز باید به طریقی باشد که پول وارد شرکت شود. تعریف مارکتینگ از نگاه باهوشترین مرد دنیا
saul-colt
بازاریابی یعنی یک تجربه وسوسهانگیز بسازید و بوسیله آن، یک ارتباط شخصی با آدمها برقرار کنید و میل به اشتراک گذاری با دیگران را در آنها به وجود آورید. – ساول کلت
ساول کلت، یک متخصص بازاریابی دیجیتال و دهان به دهان است. او در وبلاگش، خود را به عنوان “باهوشترین مرد جهان” معرفی میکند. اما اگر از خودمحوری ساول بگذریم، تعریف او جای بحث دارد.
درست است که این تعریف کمی محدود است، اما از تعریفهای مورد علاقۀ من از مارکتینگ است. چرا؟ به خاطر تاکید آن بر ارائه تجربه کاربری عالی و انسانی، ایجاد محتوای ارزشمند و بازاریابی دهان به دهان. حتما بخوانید: بازگشت سرمایه (ROI) در بازاریابی چیست؟ بازاریابی، داستانی است که برند شما نقل میکند
ann_handley
بازاریابی هر چیزی است که بسازید یا به اشتراک بگذارید، و داستان شما را نقل کند. – آن هَندلی
هَندلی یکی از آن زنانی است که توانسته در جهان بازاریابی برای خود اسم و رسمی به هم بزند. او در زمینه بازاریابی محتوا فعالیت دارد و یک کتاب پر فروش در این زمینه هم به چاپ رسانده است. دلیل من برای اینکه تعریف او را در این لیست آوردم، تاکیدی بود که بر تولید محتوا و روایت داستان یک برند دارد. بازاریابی یعنی مشتریان وفادار و فروش موفق
بازاریابی محصولاتی هستند که باز نمیگردند و مشتریانی هستند که باز میگردند. – استیو داوسون
شاید که استیو داوسون – مدیر یک شرکت بازاریابی آمریکایی – به اندازۀ افراد قبلی این لیست مطرح نباشد. اما این موضوع نباید باعث شود که حداقل کمی به تعریف او از بازاریابی و تاکید آن بر ایجاد مشتریان وفادار و یک رابطه طولانیمدت، با ارائه خدمات عالی، فکر نکنیم. تعریف بازاریابی از نگاهی نیمه سرمایهداری
بازاریابی یعنی به مشتریان خود کمک کنید تا بفهمند که چقدر به چیزی نیاز دارند که هیچوقت نمیدانستند به آن نیاز دارند. – دورن موران
دورِن موران هم همچون نفر قبلی که معرفی کردیم، اسم و رسمی از خود ندارد و در حال حاضر، به عنوان مدیر ارشد بخش تنظیم استراتژی دیجیتال در یک شرکت بازاریابی کار میکند. با این حال، او هم یک تعریف جالب از بازاریابی به ما ارائه میدهد. بسیاری از بازاریابان بر این عقیدهاند که کار ما ایجاد حس نیاز در بازار است. خانم موران نیز بر این موضوع تاکید میکند، اما همزمان به ما میگوید که باید چیزی ارزشمند به مشتری ارائه بدهیم.
به شخصه چندان با ایده سرمایهگذاری (یعنی همان کمیکی که در ابتدای این مطلب خواندید) موافق نیستم که فقط بر ایجاد حس نیاز در مشتری تکیه دارد. با این حال، قصد نداشتم به کل این نگاه را در مقاله خود حذف کنم. فکر میکنم، تعریف خانم موران یک پل ارتباطی خوب بین بازاریابی اصولی و البته، نظام سرمایهداری باشد. بازاریابی: آموزش درست به مخاطب
jeffrey-harmon
وقتی که محصول خوبی ارائه میدهید، آن وقت بازاریابی به آموزش ختم میشود. اینکه ما به صورتی موثر در مورد یک محصول خوب به مردم آموزش دهیم، باعث به وجود آمدن انگیزهای خواهد شد، که برای حرکت آنها لازم است. – جفری هارمون
جفری هارمون کسی بود که شرکت اورابراش را ظرف مدت یک سال در جهان مطرح کرد. شخصاً تعریف او از بازاریابی را بیشتر از تمام تعریفهای دیگر میپسندم. وقتی آنچه ارائه میدهیم ارزشمند باشد، پس کافی است آن را به درستی به مخاطبان خود معرفی کرده و با آموزش درست، به آنها کمک کنیم تا با ترسهای خود در مورد آن روبرو شوند. یک بازاریابی اصولی، سالم و موفق! اینطور نیست؟ حتما بخوانید: چگونه مکان خود را در گوگل مپ ثبت کنیم؟ مارکتینگ راهی است برای بهتر بودن از رقبا
بازاریابی یعنی شناسایی خواسته و تقاضای مشتری، و ارائه آن به روشی بهینهتر و موثرتر از رقبا. – پاول کالاویس
پاول کالاویس یکی از متخصصان بازاریابی در شرکت Sterling Park Group است. آنچه تعریف او از بازاریابی را از دیگر افراد این لیست متمایز میکند، تمرکز او بر بحث رقبا و نقش آنها در بازاریابی یک تجارت است. بازاریابی چیست؟ یک رابطه طولانیمدت با مشتری
renee-blodgettبازاریابی یک تعامل طولانیمدت با مشتریان است. در این تعامل، شما باید به مشتری آموزش بدهید، اطلاعات بدهید و به تدریج یک رابطه با او برقرار کنید. این “به تدریج” مهم است، چون فقط در گذر زمان است که میتوان پایههای اعتماد را ساخت. با اعتماد، یک جامعۀ طبیعی حولِ محصولات و خدمات شما به وجود میآید و مشتریان، به اندازۀ خودتان، در مورد محصولات شوق پیدا میکنند. به این ترتیب، آنها تبدیل به ترویجدهندگان، مبلّغان وفادار، مشتریان همیشگی و در اغلب موارد، دوستان شما خواهند شد. بازاریابی، راهی عالی است برای اینکه بفهمید چه چیزی آدمها را جذب و آنها را به محصولات و خدمات برند شما مشتاق میکند. سپس این چیز را به آنها بدهید و آنها را در یک فرآیند لذتبخش درگیر کنید. و صد البته، در طول این فرآیند، دوستیهایی به یادماندنی بسازید. – رنه بلاجت
رنه بلاجت یک متخصص بازاریابی است که شرکت بازاریابی Magic Sauce Media را تاسیس کرده و راهکارهای مارکتینگ بسیار صمیمی و شخصی به مشتریان خود ارائه میدهد. دلیل اینکه تعریف او در این مقاله آورده شد، دقیقاً همین تاکید او بر ایجاد روابط طولانیمدت با مشتریان و علاقهمند کردن آنها به برند است. نیازمند دریافت مشاوره در زمینۀ بازاریابی دیجیتال هستید؟
نتیجهگیری
آن پیامی که تمام این تعریفهای مارکتینگ به نحوی القا میکنند، این است که بازاریابی باید نیاز و خواسته مشتری را بشناسد و آن را فراهم نماید – و البته، اینکه کار بازاریابی چیزی بیشتر از فروش صرف است.